بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

شلیک به کبوتران

شلیک به کبوتران

شلیک به کبوتران

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

روی بام خانه ها، زن ها و مردها و بچه ها شتابان در رفت و آمد بودند. قفس ها و گنجه ها را خالی می کردند و کبوتران را در قفس های کوچکی می ریختند تا از خانه بیرون ببرند. نزدیک غروب، دسته ای با هلهله و فریاد، از دهانه ی بازارچه به میدان ریختند. جلودارشان مرد لاغراندام و بلندقامتی به نام "کریم" بود که مشت گره کرده اش را بالای سر می چرخاند و فریاد می زد: مرگ بر کفترباز. کریم سگ کش، جمعیت را به طرف پرنده فروشی "حسن سعله یی"، کشاند. پرنده فروش پیر، با چهره ای رنگ پریده، از پشت قفس یک جفت مرغ عشق به مهاجمان زل زده بود. کریم پرنده فروش را با دست پس زده و جمعیت به داخل مغازه هجوم آوردند. جوان لاغراندامی، در برابر مردم یک کبوتر را از قفس بیرون آورد و با حرکت تندی سر کبوتر را از بدن جدا کرد و لاشه ی خون فشان پرنده را زیر پای جمع انداخت. عده ای دیگر کبوتران را آتش زدند. کبوتران شعله کشان پروبال می زدند و بوی چربی و گوشت و پرهای سوخته در فضا پراکنده می شد.