امروز تنها داشتن هوشبهر IQزیاد برای کسب موفقیت کافی نیست،شاید فردی که هوشبهر بالاتری دارد،بتواند در آینده از سد کنکور های مختلف عبور کند ولی این موضوع  به معنای موفقیت تمام و کمال در زندگی نیست،دانستن اینکه شخصی،فارغ التحصیل ممتازی است،تنها به این معنی است که او در جنبه هایی که با نمره سنجیده می شوند،بسیار موفق بوده است و احتمالا فردی با هوشبهر IQبالاست،اما درباره ی اینکه او به فراز و نشیب های زندگی چه واکنشی نشان می دهد،چیزی نمی گویدو مشکل در همین جاست.هوش شناختی در مواقع بروز بحران و گرفتاری های زندگی،عملا هیچ نوع آمادگی ای در افراد پدید نمی آورد.پس علاوه بر IQ،شرایط دیگری نیز برای یک زندگی شاد و موفق لازم است که امروزه به آن هوش هیجانی EQ می گویند،زندگی هیجانی حیطه ای است که مانند علوم،ریاضیات یا ادبیات می تواند در آن مهارتی کم یا زیاد داشت و مجموعه توانمندی های خاص خود را می طلبد . میزان شایستگی فرد در زندگی هیجانی راهنمایی برای درک این مطلب ساست که چرا فردی در زندگی پیشرفت می کند و فرد دیگری با همان میزان استعداد،در نیمه ی راه متوقف می شود ،با توجه به لزوم پرورش هوش هیجانی در افراد،کتاب حاضر با بهره گیری از علم روانشناسی و فنون و تمرین های جذاب و کارآمدی که با فهم نوجوان متناسب باشد،قصد داردتا یاری گر مربیان و والدین و تمام کسانی باشدکه دغدغه تربیت صحیح فرزندان این مرزو بوم را دارند تا با تربیت نسلی سالم تر و خوش بخت تر از بسیاری از آسیب های اجتماعی و فردی پیشگیری نمایند. زیرا مشخص است که بزه و جرم و جنایت از ضعف،ناکامی و مغبون شدن در تربیتی شایسته بوجود می آید و اسلحه و چاقو،آتش و سنگ و یا مواد مخدر،جانشین تربیت سالم می گردند.کودکانی که به نحو شایسته تربیت و رشد یافته باشند نیازی به اسلحه و چاقو برای قدرتمند شدن و یا سیگار برای احساس بزرگی ندارند،و نسلی را تشکیل خواهند داد که در آن شادی فردی همان قدر مهم است که شادی جمعی،آنها کسانی خواهند بود که برتی مشکلاتشان به دنبال راهکارهای منطقی خواهند گشت و با کوچکترین تنش و دشواری مهار زندگی از دستشان رها نخواهند شد.مسلما رسیدن به این آرمان امکان پذیر است و با تلاش و همیاری همگانی می توان به آن نائل آمد.