بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

من زن هستم

من زن هستم

من زن هستم

مریم بصیری و 1 نفر دیگر
0.0 1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

زن لحظه ای چشم ها را می بندد و هرچه قدر سعی میکند تا افکارش را منسجم کند،حواسش باز پرت میشود.پرت میشود روی لپ تاپ و چشم هایش تار میبیند.به زحمت دو پاراگراف دیگر از مقاله ای را که باید در سمینار ارائه بدهد،ترجمه میکند تا زودتر آن را ارسال کند.بعد بلند میشود تا قرص های قبل از خوابش را بخورد.از نوری که از لای در نیمه باز اتاق شهداد به سالن افتاده است،میفهمد که او هنوز بیدار است.به طرف آَپزخانه که می رود،میبیند پرده بالکن در باد میرقصد.آرام به سمت در بالکن می رود.شهدا روی ویلچر و زیر نور مهتاب،چشم هایش را بسته است و انگشتانش به صدای رفتگری که دارد خیابان را جارو میزند و شعری نامفهوم میخواند،ضرب گرفته است.

یادداشت‌های مرتبط به من زن هستم

            
مجموعه ای از داستان های کوتاه به هم مربوط با محوریت شخصیت یک زن بود که در پایان همه باهم در یک قاب داستانی قرار می گیرند.

 از نظر داستانی خیلی پیچیده و  راز آلوده جلو میرفت که این هم لذت خواندن کتاب را چند برابر میکرد و مخاطب را با خود میکشاند هم گاهی گیجش می کرد و مجبورش میکرد برگردد به عقب و ببیند چه نوشته بود که به اینجا رسید ماجرا!
 اما از نظر محتوا واقعیت های تلخی را که زنان جامعه با آن درگیر هستند و کم هم نیستند از زاویه دیدهای مختلف بیان کرده بود و ظلمهایی را که به زن میشود در داستان ها نشان داده بود.
اما انتظار داشتم رو به آخر کتاب که میرویم نمونه های سالم و راه برون رفت از این مسائل سخیف را هم نشان دهد یا دست کم یادی از آنها بکند که نکرده بود.
درست مثل برخی مستندهای شمقدری که فقط سیاهی ها را روایت میکند و کسانی را که از این سیاهی ها بیرون هستند و یا بیرون رفته اند، کاملا نادیده گرفته و هیییچ اشاره ای هم حتی به آنها نمیکند...!
از خانم بصیری،نویسنده ی "عروس قریش" که معجزه ی قلم ایشان میدانمش، انتظار نوشتن کتابی به این سیاهی را نداشتم!!!