شایان

شایان

شایان

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

عسل در خانواده ای با آداب و رسوم سنتی بزرگ شده بود. خانواده ای که پدر فرمانروای مطلق بود و درس خواندن او را هم جرم می دانست چه رسد به عاشقی. اما عسل و شایان پسری که وکیل دادگستری بود، عاشق هم شده اند. عسل با شایان آرامش و عشقی را تجربه کرد که او را از آن محیط خشک، پدر و تمام افکار و عقاید پوچ و سخت گیری های افراطی شان دور می نمود. او آرزو می کرد که این آرامش ابدی باشد، اما این خواستة رویایی دست نیافتنی بود. زیرا عسل خود را به دست تقدیر سپرد و به دستور پدر با پسرعموی خود، ابراهیم ازدواج کرد. ابراهیم برخلاف نیاکان خود مردی خودساخته، قابل ستایش و فهیم بود و عسل خیلی زود با عشق ابراهیم به رضایت و خوشبختی رسید و شایان به یک خاطرة دور اما فراموش نشدنی از یک عشق تبدیل شد. اما در پی حوادثی شوم زندگی ابراهیم، عسل و دخترشان گلبهار دچار تزلزل شد و اتفاقاتی افتاد که آنها را برای امضای طلاق نامه به دادگاه کشاند. این بار نیز شایان بدون این که در پی تلافی شکست عشقی خود باشد، وارد جریان شد و زندگی عسل را از مهلکه نجات داد و برای همیشه به سمبل عشق، فداکاری و مردانگی تبدیل گردید.