گربه ای که عاشق باران بود

گربه ای که عاشق باران بود

گربه ای که عاشق باران بود

هنینگ مانکل و 1 نفر دیگر
4.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

0

معمولا لوکاس خم می شد و در حالی که گربه غریبه را توازش می کرد می گفت به او بگو که همه چیز خوب و روبراه است.تمام کسانی که لوکاس خم می شد و نوازشش می کرد.حتی کسانی فکر می کردند لوکاس می تواند با گربه ها صحبت کند.ولی مسلم بود که او قادر به این کار نبود موضوع فقط این بود که او نمی توانست شب را در حال رفتن به سوی سرزمین پر رمز و راز و دل انگیز شهر بارانی می دید.

یادداشت‌های مرتبط به گربه ای که عاشق باران بود