بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

تاریخ چیست؟

تاریخ چیست؟

تاریخ چیست؟

ادوارد هلت کار و 1 نفر دیگر
4.4
5 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

7

خواهم خواند

9

کتاب تاریخ چیست؟، نویسنده ادوارد هلت کار.

یادداشت‌های مرتبط به تاریخ چیست؟

            سوال ساده است و جانکاه: تاریخ چیست؟ تا پیش از این که کمتر درگیر فقه بودم چندان پرسش از چیستیِ تاریخ برایم مسأله نبود. اما از جایی که مسألۀ «روش» اهمیتِ خودش را جلوه کرد این پرسش هم معنادار شد. وقتی پرسیدم از خودم که تاریخ چیست، تنها جوابی که داشتم چیزی بود در حد «تاریخْ تاریخ است دیگر». اما اگر شما با رشته‌های علوم انسانی سروکار دارید بدون شک بخش عظیمی از رشته‌تان «تاریخ» است. در این بین تمامِ هویت برخی رشته‌ها با تاریخ گره خورده. برای من اولین چیزی که در آن توجه‌ام، به‌تمامه، معطوف به تاریخ شد «فقه» بود، فقه تماماً به تاریخ و برداشتِ ما از تاریخ گره خورده. اما سوال دوم: برداشتِ ما از تاریخ چه می‌تواند باشد؟ اساساً چه برداشت‌هایی از تاریخ می‌تواند وجود داشته باشد؟ کدامش روا و کدامش ناروا است. با اینکه این کتاب هفتاد هشتاد سال پیش نوشته شده و سی سال پیش هم ترجمه شده اما همچنان خیلی حرف برای گفتن دارد، به سوالات بالا به‌صورت منسجم پاسخ‌های خوبی می‌دهد.
«تاریخ چیست؟» حاصل شش سخنرانیِ نویسنده در دانشگاه کمبریج است که به موضوعات اساسی و درخور توجهی می‌پردازد: به که می‌گوییم مورخ؟ مورخ با چه چیزی سروکار دارد؟ آیا مورخ صرفاً گزارشگرِ واقع است؟ واقع و تاریخ چه نسبتی با هم دارند؟ مورخ فرد و اجتماع را، جداگانه، مطالعه می‌کند، اما مرز باریک فرد و اجتماع کجاست؟ در تحلیلِ مورخ کجاست؟ راستی تاریخ علم است یا نه؟ برخی گفته‌اند علم است، حاصلش چیست؟ ما، خوانندگان تاریخ، هم مسأله هستیم، هنگامی که وقایع تاریخی را با شخصیت‌هایش می‌خوانیم و تعمیم می‌دهیم، آیا به چنین کاری مجازیم؟ در داوری‌های تاریخی‌مان به چه چیزهایی باید توجه داشته باشیم. جالب است که تاریخ در مسیر پیش‌رونده‌اش به ایده‌هایی دربارۀ انسان و جامعۀ پیرامونِ او می‌رسد، ایده‌هایی که انگار تاریخ است که باید به دست دهد و مکتب‌ها و نگرش‌ها صرفاً محتوایش را تغییر می‌دهند. راستی، جبرِ تاریخ چه می‌گوید؟ اگر از زاویۀ تاریخ بنگریمش چه ماحصلی دارد؟ اما وقتی به مکتب‌ها و مذهب‌ها می‌نگریم تاریخ را به هدف و غرضی می‌بینند، یکی ایدۀ پایانِ تاریخ را می‌گوید، یکی آخرالزمانی می‌داندش و دیگری این‌جهانی. این وسط، واقعاً، تاریخ چیست؟
این‌ها همه سوالاتی است که در این شش فصل گنجانده شده است. با این سوال‌ها بود که درگیر این کتاب شدم، اما زیباییِ کتاب تنها به سوالاتش نیست، بلکه به پاسخ‌های منسجم و به‌قاعده‌اش هم است. می‌کوشم چند نکته را دست‌چین کنم.
1.	فکر می‌کنید مورخ صرفاً بازگوکنندۀ تاریخ است؟ نه. می‌دانیم بالاخره «واقع» وجود دارد، اما مورخ گزارش‌گر نیست، گزینش‌گر است. اساساً تاریخ با تفسیر همراه است و ماهیتِ تفسیر تعدد است. تاریخی که می‌خوانیم اگرچه متکی بر واقعیات است اما «امرِ واقع» نیست، بلکه قضاوت‌های پذیرفته‌شده است. پس بیایید بپذیریم که بخشی از مورخ جهلِ اوست. بنابراین انگار واقعیاتِ تاریخ نمی‌تواند خالص وجود داشته باشد، «واقعیات تاریخ همواره از مغزِ وقایع‌نگار ترشح می‌کند». البته این بدان معنا نیست که همه چیز وابسته به مورخ شود. پس، کار مورخ چیست؟ وضعیتِ مورخ بازتابی است از طبیعت انسان: مطلقاً غرقِ در محیط نیست اما از آن هم استقلالِ تام ندارد. «تاریخ کنش و واکنش مداوم مورخ و امور واقع است»
2.	فرد و جامعه درهم‌تنیده‌اند. بنابراین نمی‌توان گفت تاریخ مطالعۀ افراد است (ابرمرد نیچه را در نظر آورید). مورخ اعمال کسانی را مطالعه نمی‌کند که در خلأ عمل می‌کنند. کشمکش میان فرد و جامعه در خودِ مورخ هم جاری است. مورخ هم فرد است و هم محصولی از اجتماع. بخشی از محصول اجتماع دیدن مورخ اینست که هر مورخی با منبع الهامی شروع به نگارش تاریخ می‌کند. اما بخش دیگرش هم اینست که مورخ در نتیجۀ چیزهایی پسِ ذهنش شروع می‌کند به نوشتن. ازاین‌رو گفته‌اند علاوه‌بر مطالعۀ مورخ محیط اجتماعی و تاریخی او را بررسی کنید. از میان تحلیل‌ها و نیمه‌تحلیل‌ها با دقت گذر کنید. هر جامعه‌ای صحنه‌ای از کشمکش‌های اجتماعی است، تاریخِ صحیح آنست که همۀ شواهد را در نظر آورد. ایزوله‌کردنِ یک فرد و دربارۀ او گفتن (مانند ابرمرد) کارِ مورخ نیست.