بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

روشنای خاطره ها: بازخوانی چهل خاطره کوتاه جنگ با یادداشت های مرتضی سرهنگی

روشنای خاطره ها: بازخوانی چهل خاطره کوتاه جنگ با یادداشت های مرتضی سرهنگی

روشنای خاطره ها: بازخوانی چهل خاطره کوتاه جنگ با یادداشت های مرتضی سرهنگی

5.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

1

کتاب روشنای خاطره ها: بازخوانی چهل خاطره کوتاه جنگ با یادداشت های مرتضی سرهنگی، گردآورنده مرتضی سرهنگی.

یادداشت‌های مرتبط به روشنای خاطره ها: بازخوانی چهل خاطره کوتاه جنگ با یادداشت های مرتضی سرهنگی

            روشنای خاطره‌ها « پراکندگی مجموع»
 
روشنای خاطره‌ها چهل خاطره از دفاع مقدس است که استاد مرتضی سرهنگی انتخاب کرده و به رشته تحریر درآورده است.
بر هیچ‌کس پوشیده نیست که نویسنده جنگ را در واقعی‌ترین شکل خود دیده و هر چه که می‌نویسد از تجربه زیستی او سرچشمه می‌گیرد.
سبک ادبی هر نویسنده متاثر از شرایط فرهنگی‌، معیشتی ، اجتماعی و سیاسی جامعه و طبق مطالبات مردم عامه شکل می‌گیرد. اگر نویسنده از مردم و حقیقت جامعه جدا شود شاید گفته‌هایش فراموش شود. مرتضی سرهنگی در سیر تفکر خود از مقوله دفاع مقدس فلسفه خود را تبیین می‌کند. او صاحب تفکر خاص و راه‌بر در حوزه دفاع مقدس است به همین دلیل وقتی دست به گرد‌آوری مجموعه روشنای خاطره‌ها می‌زند، می‌داند کدام بعد از ابعاد دفاع مقدس را انتخاب کند تا بتواند زوایای بیشتری برای نگاه مخاطب فراهم سازد.
روشنای خاطره‌ها چهل ناداستان است که هر کدام  راوی و نویسنده منحصر به آن بازگو کرده است.  در این اثر می‌توان به چهل شخصیت متفاوت با چهل نگاه متفاوت اشاره کرد که هر کدام دغدغه‌ها و طرز تلقی خود را از جنگ داشته اند  اما در در یک کل منسجم مثل دانه‌های تسبیح گرد هم آمده اند.
نگاه مرتضی سرهنگی به مقوله جنگ عمیق است با این همه او مفاهیم عمیق و بلند انسانی را با زبان روایی ساده، تصویر می‌کند. مرتضی سرهنگی در لوکشین جنگ هم از محنت جنگ حرف می‌زند  و هم از نعمت جنگ. او هم در بیان رئالیستی وقایع بی ‌کم و کاست می‌کوشد و هم رنج انسان را در مواجهه با محنت و دشواری‌های جنگ از قلم نمی‌اندازد. در روشنای خاطره‌ها رنج انسان متعال‌ی‌ست. نویسنده در روشنای ‌خاطره‌ها مقدس پروری نمی‌کند بلکه موقعیت‌هایی را بیان این چهل روایت مطرح می‌سازد که برای مخاطب امروز پرسش برانگیز است.
نویسنده موفق می‌شود ضمن رسالت خود در حفظ و نگه‌داری تاریخ جنگ، تعادل ذهنی مخاطب را به‌هم بزند تا او را با درسش‌های جدی در این مقوله روبه‌رو سازد. بعد از آن نویسنده سعی ‌می‌کند نقش راوی را در فرآیند حل مسئله مخاطب پر رنگ کند و به نفع اصل جریان و به نفع نقش تاثیرگذار راوی، کم‌رنگ شود. به همین دلیل است که واقعیت بی‌کم و کاست به ذهن مخاطب منتقل می‌شود. نویسنده که صاحب تجربه زیستی ارزشمندی در دفاع هشت ساله است، اجازه نمی‌دهد در بیان خاطرات راویان احساسات شخص‌اش مداخله‌گر شوند. او به جای مخاطب تصمیم نمی‌گیرد و به مخاطب اجازه مواجهه  و انتخاب می‌دهد به همین موفق به انتقال حس واقعی به مخاطب می‌گردد.