نیچه، فروید، مارکس
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
2
خواهم خواند
0
توضیحات
میشل فوکو و عرض زندگی در واقع، آنچه که اندیشه نیچه مطرح می کند مرگ خدا نیست بلکه حذف قاتل اوست. کلمات و اشیا اندیشه فلسفی میشل فوکو در دورانی شکف گرفت که در فرانسه پدیدارشناسی مرلوپونتی (1945)، سارتر (1948) و همچنین هگل گرایی استادانی چون ژان هیپولیت و الکساندر کوژو باب روز بود. این سلطه هگل در کتاب (1946) مرلوپونتی کاملا آشکار است. او این چنین می نویسد: هر چیز مهمی که در فلسفه قرن اخیر مطرح شده (مثلا مارکسیسم، اندیشه های نیچه، پدیدارشناسی، اگزیستانسیالیسم آلمان و روانکاوی) منشا آن در هگل است. وسعت نفوذ اندیشه هگل در آن سالها چنان است که در مدرسه عالی نرمال موضوع بیشتر رساله های شاگردان مربوط به این فیلسوف است. مثلا لویی آلتوسر، ژاک مارتن و میشل فوکو، هر سه، رساله دیپلم مطالعات عالی خود را درباره هگل نوشتند. خود فوکو می گوید که در آن زمان به مرلوپونتی بیش از سارتر توجه داشت و گویا برای مقابله با تاثیر پدیدارشناسی و هگل به خواندن مارکس، نیچه و باتای پرداخت! تا اوایل دهه پنجاه فوکو اساسا به مطالعه آثار سه فیلسوف نامدار (هگل، هایدگر وهوسرل) مشغول است و با یاد گرفتن زبان آلمانی یادداشتهای زیادی درباره هایدگر تحریر می کند. با مراجعه به اولین نوشته مهم فوکو یعنی مقدمه او به کتاب رویا و وجود، اثر لودویگ بینسوانگر (چاپ 1954) متوجه می شویم که...
لیستهای مرتبط به نیچه، فروید، مارکس