بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

آقای فریدمن کوچک و داستان های دیگر

آقای فریدمن کوچک و داستان های دیگر

آقای فریدمن کوچک و داستان های دیگر

توماس مان و 1 نفر دیگر
4.5
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

3

این داستان غم انگیز مردی گوژپشت عملا نقطه عطفی در داستان زندگی شخصی من شد که مایه اصلی همه کارهایم گشت و بعد در تک تک داستان هایم تم اصلی را پدید آورد.شخصیت اصلی داستان مردی است که با نقص مادر زادی و طبیعی خودش به شکلی زیرکانه کنار آمده و به گونه ای صلح جویانه و فلسفی سرنوشت اش راپذیرفته است و در زندگی اش آرامشی همراه با تفکر و صلح و صفا بر قرار.پیدا شدن زنی بسیار زیبا و افسونگر و جذاب اما سرد و بی احساس و بی رحم بر سر راه این زندگی آرامش قهرمان ما را بر هم می زند و...

لیست‌های مرتبط به آقای فریدمن کوچک و داستان های دیگر

رنج های ورتر جوانسال های شاگردی ویلهلم مایسترفاوست (تراژدی، بخش اول)

سیر خوانش آثار توماس مان

17 کتاب

۱- مان نویسنده سختی است، پس اگر هنوز رمان خوانی حرفه‌ای نیستند فعلا دست نگهدارید! ۲- اندیشه او بسیار مدرن است و اگر از جریانات اندیشه‌ای قرن بیستمی -بالاخص روانکاوی فرویدی- اولیاتی نمی‌دانید، سر درآوردن از داستان‌هایش دشوار است. ۳- گاهی مان از زولا و پیروانش هم ناتورالیست‌تر میشود. برای همین اگر توصیفات زیاد حوصله‌تان را سر میبرد فعلا سمتش نروید. ۴- قبل از مان حتما باید حداقل چند اثر از گوته بخوانید. ۵- ابتدا آثار داستانی لیست شده، ولی میتوانید بین آثار داستانی و غیر داستانی در رفت و آمد باشید ( یعنی در سیر خواندن آثار، لزوما آثار داستانی اولویت ندارند گرچه بهتر پیش رفتن با ترتیب لیست است.) ۶- در پایان آثاری که در شرح و تفسیر او به فارسی ترجمه شده آورده میشود. ۷- بعضی از آثار مان که در بهخوان ثبت شده؛ یا به خاطر اعتماد نداشتن به ترجمه در لیست ذکر نشد ( مثل یوسف و برادرانش ) و یا به دلیل ناموجود بودن در بازار نشر به آنها دسترسی پیدا نکردم و برای همین از محتوایشان اطلاعی ندارم. اگر ترجمه جدیدی منتشر شد و یا کتاب جدید پیدا کردم حتما اضافه خواهم کرد.

یادداشت‌های مرتبط به آقای فریدمن کوچک و داستان های دیگر

            لطف: پختگی باقی آثارش رو نداره و با این حال خالی از «لطف» نیست.

در پی خوشبختی: اگر آدمی به امید زنده‌ست، پس وقتی امیدی نیست باید مرد.

آقای فریدمن کوچک: کاملا فضای داستانای مان رو داره‌. زنی زیبا و کامل، عاشقی حقیر و بدبخت و درمان عشق تحقیر شده که همان مرگ است.

گنجه لباس: داستان عجیبیه. اولین باره که میبینم مان رئالیسم جادویی می‌نویسه، البته قطعا به غلظت رئالیسم جادویی‌های کسایی مثل مارکز نیست. ویژگی‌های سبکی مان که تو رئالیسم جادویی ریخته بشه چیز غریبی از آب در میاد. کاش بیشتر تو این سبک مینوشت ...

بایاتسو: باز هم عشق، ناکامی و تحقیر. مان به شدت متأثر از گوته‌ست. این حداقل سومین داستانیه که ازش میخونم و توش به طور واضح رگه‌های «رنج‌های ورتر جوان» قابل مشاهده است.

دوبیاس میندرنیکل: موتیف «حقارت» در اکثر داستان‌های مان قابل مشاهده است. در این داستان هم میندرنیکل شخصی حقیر است از همه لحاظ و این حقارت باعث جنونش شده، جنونی ترسناک و در عین حال قابل ترحم.

لوییشن: تو تمام کتاب تکرار میشه. عشق حقارت مرگ. عشق حقارت مرگ. مان به شعف میاره منو ... 

حکایت: باز هم زنی بلوند و بی‌وفا، عشقی تحقیر شده. در عین بارها تکرار این موتیف داستانی بازم تازست.


ترجمه خوب نیست. نمیدونم اقای نقره چی چقدر به المانی مسلطه و ترجمه از زبان مبدا چقدر خوب بوده. ولی مشخصا ترجمه به زبان مقصدش ایراد داره. خیلی جاها فارسی کتاب میلنگه و عبارات بدی رو به عنوان ترجمه جایگزین کرده. با این حال جوری هست که بشه خودش. بهترین نیست اما غیرقابل استفاده هم نیست.