بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

راز موتورسیکلت من: خاطره های رولد دال

راز موتورسیکلت من: خاطره های رولد دال

راز موتورسیکلت من: خاطره های رولد دال

رولد دال و 3 نفر دیگر
3.8
8 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

22

خواهم خواند

2

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

وقتی پسری کوچک بودم، یک قایق کوچولوی حلبی داشتم(آن وقت ها پلاستیک نبود) که موتور کوکی کوچکی داشت. وقتهایی که به حمام می رفتم با آن قایق حلبی بازی می کردم. یک روز سوراخی کوچک در بدنه ی قایق پیدا شد، آن را پر از آب کرد و قایق غرق شد. تا چندین هفته بعد از این قضیه وقتی در وان حمام دراز می کشیدم دلواپس این بودم که نکند پوست من هم مثل بدنه ی قایق سوراخ شود. مطمئن بودم که بدنم پر از آب می شود و من غرق می شوم یا می میرم. ولی این اتفاقات هیچ وقت نیفتاد و من از نفوذ ناپذیری پوستی که تمام بدنم را پوشانده بود در شگفت بودم.

لیست‌های مرتبط به راز موتورسیکلت من: خاطره های رولد دال

یادداشت‌های مرتبط به راز موتورسیکلت من: خاطره های رولد دال