معرفی کتاب در اتاقم را به روی خودم قفل می کنم اثر جویس کارول اوتس مترجم مریم حسین زاده
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
2
خواهم خواند
0
توضیحات
... کالا درِ اتاقش را بست، او درِ اتاقش را به روی خودش قفل کرد، در اوایل زمستان 1913 به محض این که جراحت ها و آسیب های جسمی اش به قدر کافی بهبود یافت، توانست به سختی ولی با سماجتی لجوجانه با استفاده از عصا و با شانه هایی لاغر و خمیده راه برود، سرش خم شده بود تا از چشم های نیمه بازِ پر از اشک حفاظت کند در مقابلِ نور شدید و خیره کننده ی خورشید که همچون برقِ تیغی بود بر مات ترین سطوح، و از آن پس، در گردشِ فصل ها، سال ها، دهه ها، در پروازِ غازهای کانادایی به شمال و گذر از بالای بلندترین قسمتِ بلندترین سقفِ آن ساختمان، در پرواز غازهای کانادایی به جنوب با آن فریادهای گرفته و غم انگیز، و مرغ های غوّاصی که در کناره ی رودخانه دیده نمی شدند، و فریادهای هشدار دهنده ی توکاهای سیاهِ بال قرمز در باتلاق ها، در گذرِ سریعِ مهتاب نیز، دو مهتاب که به آرامی در چشمان درشت و آرام و خیره اش می نشستند، هم چنان که می اندیشید هیچ عطشی رفع نمی شود اگر عطش باشد...