نویسنده در این کتاب ابتدا با شناسایی مسئولیت بین المللی دولت ها به عنوان جنبه مهم از اجرای حقوق بین الملل، مسئولیت دولت ها را در نقض تعهدات بین المللی به حوزه مدنی محدود می کند و مسئولیت کیفری دولت را مفهومی غیرقابل پذیرش یا حداقل خام در حقوق بین الملل و عرفی می داند. سپس با اثبات وصف بین المللی برای تعهدات حقوق بشر، نقض آن ها را به عنوان رکن موضوعی عمل نامشروع بین المللی تلقی می کند، مسئولیت ناشی از نقض حقوق بشر با توجه به ماهیت متفاوت تعهدات یادشده از دیگر تعهدات بین المللی؛ یعنی اثبات ماهیت عام الشمول هنجارهای حقوق بشر و به مرحله آمره رسیدن برخی از آن ها و نیز انتفای وصف تقابل در این تعهدات، مسئولیتی متمایز از مسئولیت بین المللی دولت ها در قبال تخطی از تعهدات دیگر حقوق بین الملل می باشد؛ بدین معنا که عام الشمول بودن این تعهدات به معنای ذی نفع تلقی شدن همه اعضای جامعه بین المللی در حفظ و حراست از آن ها بوده که با نقض آن ها همه کشورها حق استناد به مسئولیت دولت خاطی را خواهند داشت.