شبی در جنگل
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
0
توضیحات
«پو» در حالی که کوزة سنگینی از عسل روی دوشش بود به سمت خانة «پیگلت» می رفت تا با هم به اردو بروند. پو به پیگلت در جمع آوری وسایلش کمک کرد و با هم راه افتادند. سر راه «آقای جغد»، «کوکو»» و «تیگفو» را دیدند که هر کدام وسایلی برای اردو با خود آورده بودند. آنها برای اینکه «پیگلت» نترسد، آتش روشن کردند. ولی وقتی همه خوابیدند، آتش خاموش شد. پیگلت بدون روشنایی نمی توانست بخوابد. پو به فکر ستاره ها و شب پره ها افتاد و به پیگلت گفت این ها چراغ خواب تو هستند. پیگلت فهمید حتی در شب و در طبیعت هم روشنایی وجود دارد و به خواب رفت. کتاب مصوّر حاضر، از مجموعه کتاب های «پو» است که برای گروه سنی (ب) به نگارش در آمده است.