چراغچی به روایت همسر شهید

چراغچی به روایت همسر شهید

چراغچی به روایت همسر شهید

مهدیه داودی و 2 نفر دیگر
4.0
4 نفر |
1 یادداشت
جلد 9

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

3

خانه که می آمد به من مهلت تکان خوردن نمی داد. همه ی کار ها را خودش انجام می داد، اما نگاهش که می کردم، می دیدم خسته است. می گفتم: تازه اومدی. استراحت کن. قبول نمی کرد. می خندید و می گفت: وقتی من نیستم تو خیلی سختی می کشی، حالا که اومدم سختی ها تموم شد. بعد بادی به غبغب می انداخت، می گفت: حالا شما امر کن، ما انجام میدیم

لیست‌های مرتبط به چراغچی به روایت همسر شهید

یادداشت‌های مرتبط به چراغچی به روایت همسر شهید