عشق، ویژگی جنسی، مادرسالاری و جنسیتعشق، ویژگی جنسی، مادرسالاری و جنسیتاریک فروم و 1 نفر دیگر3.01 نفر |1 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن0خواندهام1خواهم خواند0خرید این کتاب از کتابفروشیهاتوضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرکتاب عشق، ویژگی جنسی، مادرسالاری و جنسیت، مترجم ملیحه مغازه ای.یادداشتهای مرتبط به عشق، ویژگی جنسی، مادرسالاری و جنسیتحسنیه صالحان1402/06/20 کتاب «عشق، ویژگی جنسی، مادرسالاری و جنسیت» مجموعهای از دست نوشتهها و مطالبی است که اریک فروم روانکاو و نویسنده آلمانی به صورت پراکنده نوشته است. این اثر موضوعات متفاوتی را مورد بررسی قرار داده است. اریک فروم در این مجموعه به تحلیل و تبیین نظریه مادرسالاری و حق مادری باخوفن، حقوقدان سوئیسی میپردازد و با استفاده از نمادها و داستانهای اساطیری اثبات میکند که در دورهای از زندگی بشر نظام مادرسالاری حاکم بوده و بعدها با گذشت زمان و مبارزه مردان این نظام به نظام مردسالاری تغییر پیدا کرد. او مهمترین تاثیر نظریه مادرسالاری را در اندیشههای مارکسیسم میداند و معتقد است یک جامعه سالم و نرمال زمانی میتواند به سعادت دست یابد که سیستم پدرسالاری و مادرسالاری با هم ترکیب شوند و عشق مادرانه با عدالت پدرانه ترکیب شوند و رحمت و عدالت در سطح بالاتر جایگزین وضع کنونی گردند.ظ هرچند فروم ضد دین و مذهب نیست و حتی به این عقیده باخوفن تاکید دارد که هدف متعالی انسان اوج گرفتن وجود زمینی او به پاکی اصل الوهیت است، اما مسیر دست یابی به آن را همین ترکیب نظام مادرسالاری و پدرسالاری میداند و این خود اولین تناقض عقیده فروم با مبانی دینی و ارزشهای اسلامی است. زیرا در اسلام خداوند این مسیر تعالی را جور دیگری برای بشر ترسیم کرده و آن اطاعت از خدا و اولی الامر او میباشد. در بخش دیگری از این کتاب فروم به انتقاد برابری زن و مرد بدون توجه به فیزیولوژیک آنها میپردازد. هرچند او به طور مستقیم به جریان فمنیسم اشاره نمیکند اما در قسمتی از کتاب میگوید: «زنان در آمریکا تا حد زیادی به برابری جنسیتی رسیدهاند این برابری کامل نیست اما بسیار بیشتر از گذشته است. زنان برای دفاع از این دستاوردها باید ظرافت و عطوفت خود را سرکوب و در عین حال با تلاش بسیار اثبات کنند که با وجود تفاوتهای بسیار با مردان برابرند». در بخش دیگری از این اثر میگوید: «تنها زمانی میتوانیم در مورد تفاوتهای مردان و زنان چیزی بیاموزیم که کلیشههایی را که در مورد این تفاوتها در طول زمان شکل گرفتهاند فراموش کنیم و هر فرد را به طور خاص و بدون در نظر گرفتن جنسیت او در نظر بگیریم.» همچنین او به بررسی تفاوت رابطه بین عشق به خود و عشق به دیگران میپردازد و میگوید: «در جهان مدرن در برابر آموزه ی خودخواه نباش، آموزه مخالفی تبلیغ میشود: همواره مزیت و برتری خود را حفظ و طبق آنچه که برای شما بهتر است رفتار کنید. با این کار بزرگترین مزیت را برای همه به همراه خواهید آورد. آمیختن دو آموزه متناقض در روند شکلگیری شخصیت فرد اختلال جدی از جمله شکلگیری روانرنجوری را موجب میشود.» او در ادامه میگوید: «خودخواهی در انسان مدرن به دو صورت جلوه میکند. او درباره وضعیت دیگران نگرانی چندانی ندارد اما دائما نگران امتیازات و برتریهای خویشتن است.» در بخش پایانی کتاب فروم دلایلی را که مانع از این است که انسان مدرن زندگی را دوست بدارد اشاره میکند. به اعتقاد او بخش زیادی از تنش و اضطراب در انسان مدرن، نتیجه زندگی او در عصر صنعتی است. او میگوید: «ما غالباً بیشتر از آنکه نگران فرآیندی باشیم که منجر به نتایجی میشود، نگران نتیجه ایم. اما ما ماشین نیستیم. زندگی وسیلهای برای رسیدن به هدف نیست بلکه خود هدف است.» او یکی دیگر از عواملی که عشق به زندگی را دشوار میکند اشتهای فزاینده و سیری ناپذیر برای مادیات و کالاها میداند. همچنین او بوروکراتیک سازی روزافزون فعالیتهای انسان مدرن را مانع دیگر دوست داشتن زندگی تلقی میکند. اینکه در جامعه صنعتی به منظور حداکثر بهرهوری اقتصادی تمایل داریم تواناییهای افراد را تا حد ممکن کاهش دهیم تا امکان عضویت آنها در یکی از گروهها فراهم شود و کارآمد و منظم باشد. اما این انسانها دیگر خودشان نیستند و توانایی عشق ورزیدن به زندگی را ندارند. او در انتها به راهکار نجات بشر و دوست داشتن زندگی اشاره کرده و میگوید: «برای دوست داشتن زندگی نسخهای وجود ندارد. اما چیزهای زیادی هستند که میتوان آنها را یاد گرفت. اگر بتوانید تصوراتتان را دور بریزید و دیگران و خود را همان طور که هست ببینید.» هرچند فروم انسان و جامعه مدرن را نقد میکند و برخی از نقدهای او هم مورد تایید است اما راهکاری که برای نجات بشر ارائه میدهد با مبانی اسلامی تطابق ندارد. او زندگی را تنها در این دنیا مد نظر قرار داده و دو ساحتی بودن انسان را لحاظ نکرده و نه تنها راهکاری که بیان کرده کامل نیست بلکه آبادی زندگی ابدی انسان را در نظر نگرفته و از نقش توجه به خدا و اعتقاد به توحید در ایجاد عشق به زندگی سخنی نگفته است. با توجه به مطالب گفته شده هرچند برخی نقدهای فروم مورد تایید ما نیز هست اما به علت تفاوت جهان بینی و نگرش او به انسان نمیتوان این اثر را برای مخاطب جامعه دینی و ایرانی مفید دانست. همچنین ترجمه این اثر، روان نبود و برای خواننده مقداری مطالب، سنگین بیان شده بود 00