دوربین

دوربین

دوربین

اشکان شریعت و 2 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

«دوالپا» این اولین کلمه ای بود که بعد از گره خوردن نگاهش با چشمان خرس نایاب وسط میدان به ذهنش رسید. انگار همدیگر را می شناختند. قبل از اینکه به هم خیره شوند، خرس داشت تکه ای کاغذ را زیر صخره ی بزرگ وسط قفس قایم می کرد و مرد می خواست تا از همسرش عکس بگیرد. همیشه از این عکسها بیزار بود. -یه کم دیگه... خوبه... یک... دو... به نظرش لحظه ای که دوربین چهره ی آن زن را- که تلاش می کرد نشان دهد چه قدر خوشحال است- با لبخندی یخ زده ثبت می کرد، ارزش از دست دادن آن چند ثانیه را نداشت. فکر می کرد همه در عکس هایشان دروغ می گویند، حتی حیوانات.