رمان «از هلال تا بدر» با تکیه بر یک شب خاص و گذر ماه از هلال به بدر
روایتی چند لایه و پیچیده را ارائه می دهد.
این شب، تنها یک بازه‌ی زمانی نیست و سایه‌ی مرگ افتاده بر روستا
نشان‌دهنده‌ی تغییر و رویارویی با مرگ است.
مواجهه‌ی مرگ و زندگی و رنجی که در صورت و سیرت‌ کلمات، پنهان
شده است، در کنار کاوش در مفاهیمی مانند هویت و ماهیت، واقعیت و معنای زیستن افراد را با ترس‌ها، امیدها و خاطرات خود روبه‌رو می‌کند.
این رمان با ساختار روایی غیرخطی و استفاده از نمادگرایی، خواننده
را به سفری روان‌شناختی و فلسفی به اعماق ذهن و وجود آدمی‌زاد
می‌برد.