بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

دن کاسمورو

دن کاسمورو

دن کاسمورو

ماشادو د آسیس و 1 نفر دیگر
4.0
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

10

بنتو سانتیاگو یا، چنان که همسایگان خطابش می کنند، دُن کاسمورو، سرگذشت خود را با شرح عشق و عاشقی آغاز می کند و ما را به همنوایی با خود می خواند که: خوش تر از ایام عشق ایام نیست. این عشق سرانجام به ازدواج می انجامد و آن گاه به گونه ای نامنتظر همه چیز شتاب می گیرد تا راه برای فاجعه ای ویرانگر هموار شود. اما در این میان خواننده از گفته ها و ناگفته های بنتو درمی یابد که او راوی قابل اعتمادی نیست. چه بسا گذشت زمان و ذهن خیال پرور و بیمارگون او رویدادها را مخدوش کرده باشد. پس هر لحظه از خود می پرسیم آیا این تمام واقعیت است؟ از این روست که داوری دشوار می شود و واقعیت بس پیچیده تر از آنچه به چشم می آید. ماشادو کندوکاو در وجود معماگون آدمی را با زبانی طنزآلود درمی آمیزد و در این روایت شگفت روابط اجتماعی برزیل در نیمه ی قرن نوزدهم نیز از نیش و کنایه های رندانه ی او در امان نمی ماند. دُن کاسمورو (1899) مشهورترین رمان ماشادو در امریکای لاتین است و بیش از هر رمان برزیلی دیگر موضوع نقد و بررسی بوده است.ماشادو دِ آسیس (Machado de Assis) ،متولد 21 ژوئن 1839 در ریودوژانیرو، در میان نویسندگان بزرگ قرن نوزدهم ویژگی های یکتا و خارق العاده ای دارد. او برزیلی، یا به عبارت دیگر، اهل امریکای لاتین است اما شباهتی به نویسندگان قرن نوزدهم امریکای لاتین ندارد. نه لحن پرتکلف آن ها را تقلید کرده و نه در نوشتن رمان های بزرگ خود مکتب رایج آن زمان، یعنی رمانتیسم را سرمشق قرار داده. ماشادو که نواده ی بردگان و از نژاد مولاتو بود، با همت و پشتکاری شگفت در فعالیت فرهنگی چنان مدارجی را طی کرد که بنیانگذار فرهنگستان برزیل شد و سال ها ریاست این فرهنگستان را برعهده اشت و به همین سبب از جایگاه اجتماعی والایی برخوردار بود. جایزه ی ماشادو د آسیس در سال 1941 توسط فرهنگستان ادبیات برزیل به پاس گرامی داشت یک عمر فعالیت ادبی ماشادو د آسیس بنیان نهاده شد و اکنون معتبرترین جایزه ادبی برزیل به شمار می رود. «دن کاسمورو»، «خاطرات پس از مرگ براس کوباس» و «کینکاس بوربا» از مهم ترین آثار ماشادو هستند که با ترجمه ی عبدالله کوثری در ایران منتشر شده اند. د آسیس 29 سپتامبر 1908 درگذشت.عبدالله کوثری بیست ودوم آبان 1325 در همدان به دنیا آمد. پدر و مادرش همدانی بودند و ساکن آن شهر، اما در سال 1328 برای اقامت همیشگی به تهران رخت کشیدند. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسه ی نوبنیاد رازی و البرز به انجام رساند و سپس در رشته ی اقتصاد دانشگاه ملی (شهید بهشتی) ثبت نام کرد. در سال 1348 از دانشگاه فارغ التحصیل شد و پس از اتمام خدمت نظام، در سال 1351 برای تکمیل زبان انگلیسی به انگلستان رفت. پس از بازگشت به ایران در سال 1352 در کتابخانه ی دانشگاه ملی مشغول به کار شد. در سال 1354 در پژوهشگاه علوم انسانی به ترجمه و ویرایش پرداخت و در سال 1355 در انتشارات دانشگاه صنعتی شریف به سمت ویراستار استخدام شد و بعد از انحلال آن سازمان با سمت ویراستار در دانشگاه فارابی به کار مشغول شد. در سال 1359 خود را از خدمات دولتی باز خرید کرد و از آن زمان تاکنون کار اصلی او ترجمه و گاه ویرایش بوده است. او در این سال ها گنجینه ای از آثار ادبی آمریکای لاتین را ترجمه کرده و از پیشتازان این عرصه به شمار می رود. کوثری همچنین تراژدی های بزرگ یونان چون آثار آیسخولوس و سنکا و ائوریپدیس را به فارسی برگردانده است است. از آثار ترجمه ی عبدالله کوثری که در نشر نی منتشر شده است: «مجموعه آثار آیسخولوس»، «ائوریپیدس»، «زنان تروا و توئستس»، «ریچارد سوم (در دست انتشار)»، «داستان های کوتاه امریکای لاتین»، «دن کاسمورو»، «کینکاس بوربا»، «حکومت نظامی»،«آئورا»، «سرگذشت سوررئالیسم» و «ایران، جامعه ی کوتاه مدت»

یادداشت‌های مرتبط به دن کاسمورو

عطیه م

1400/10/29

            داستان از آن جا شروع شد که یک پیرمرد تصمیم گرفت یک کتاب درباره ی تاریخ حومه ی ریو بنویسد و برای این که قلمش راه بیفتند شروع کرد به نوشتن خاطراتش. و کل کتاب به تعریف کردن این خاطرات می گذرد تا آن جا که در جمله ی آخر می نویسد حالا برویم سراغ تاریخ حومه ریو! خاطرات از دوران نوجوانی از روزی که بعد از مدت ها جدی جدی صحبت از فرستادن بنتینیو به مدرسه ی علمیه می شود، شروع می شود. بنتینیو که عاشق دختر همسایه شده و چون می خواهد با او ازدواج کند قصد ندارد کشیش شود. ولی مشکل این جاست که مادر بنتینیو برای این که این بچه سالم به دنیا بیاید نذر کرده او را به مدرسه ی علمیه بفرستد و حالا نمی تواند برخلاف نذرش عمل کند. قسمت زیادی از کتاب به شرح کشمکش ها و تلاش های بنتینیو برای کشیش نشدن و روایت عشقش به کاپیتو می گذرد. در نهایت همه چیز همان طور که بنتینیو می خواهد پیش می رود. و بخش بعدی کتاب شرح خوشبختی بنتینیو در کنار اعضای خانواده و ودوستانش است. این دو بخش از کتاب خیلی عمیق، قوی و شیرین نوشته شده اند آن قدر که می خواستم بعد از تمام شدن کتاب برگردم و دوباره بخوانمش و از بعضی جاها یادداشت بردارم. ولی... قسمت سوم کتاب  از "فاجعه" شروع می شود. بخش سوم در مجموع کسر کوچکی از کل کتاب است ولی پایان تراژیک داستان این قسمت را تبدیل می کند به یک چاقوی باریک و تیز ولی برنده. انگار که تمام طول و تفصیل بخش های قبلی برای این بوده که این بخش کوتاه سخت تر ضربه بزند! برای همین وقتی کتاب تمام شد و آن را بستم حسابی اعصابم ریخته بود به هم. دلم می خواست کتاب را بیندازم دور و خب البته این از قوت و خوبی داستان بود که این طور شدید تاثیرگذار بود.

پشت جلد کتاب نوشته بود که ...آن گاه به گونه ای نامنتظر همه چیز شتاب می گیرد تا راه برای فاجعه ای ویرانگر هموار شود... ولی خب من خیلی آن را جدی نگرفته بودم. به نظرم اگر از اول تراژیک بودن داستان را جدی می گرفتم و خودم را برایش آماده می کردم آخر کار این قدر حس بدی از پایان داستان نمی داشتم. خب پس این یک توصیه ی جدی برای هر کسی ست که می خواهد این کتاب را بخواند: هر چند دن کاسمورو در کل رمان قوی و خوبی ست ولی خودتان را برای خیلی تلخ بودن آخرش آماده کنید! اگر آماده اید می توانید کتاب را بگیرید دستتان و ازش لذت ببرید!