ببارد باران، نبارد باران
... صبح یک روز بهاری بود. جیکی شاد و خوشحال از لانهاش بیرون پرید. به زبان گنجشکها «بسم الله»ی گفت و شروع به پرواز کرد. تا جوجههایشان از خواب بیدار نشده بودند بایستی برای آنها غذایی پیدا میکرد. ...
یادداشتهای مرتبط به ببارد باران، نبارد باران