قلمرو
«قلمرو» داستان دو برادر، کارل و روی، است که به شهر کوچک و مذهبی خود در نروژ باز میگردند. این دو برادر پس از مرگ پدر و مادرشان در یک تصادف مرموز به جایی دور از شهر خود مهاجرت کردهاند، اما حالا با ایدهای جدید و جذاب برگشتهاند: ساخت یک هتل و رستوران لوکس بر روی قلهای که به شهر کوچکشان مشرف است. اما طرح آنها با مقاومت مواجه میشود، زیرا ساکنان شهر به آنها اعتماد ندارند و گذشته تاریک آنها نیز فراموش نشده است. همچون سایر رمانهای نسبو، «قلمرو» نه تنها یک داستان جنایی است، بلکه به مسائل اجتماعی، فرهنگی و انسانی عمیقتری میپردازد. در این کتاب، نسبو به مسائلی چون خانواده، وفاداری، خیانت، اعتقادات مذهبی و ایدئولوژیهای مختلف میپردازد. از طریق دو برادر و سایر شخصیتهای کتاب، او به بررسی تضادها و تناقضات انسانی میپردازد و نشان میدهد که چگونه انسانها میتوانند به خاطر اهداف و آرمانهایشان به خشونت وجدانی و فیزیکی پناه ببرند.