"وندلور" درمی یابد که انسان واره اش، اندروید، کودکی را به قتل رسانده است. او برای نجات خویش و انسان واره اش به سرعت سیارۀ  "پاراگن 3" را ترک کرده و راهی سیارۀ  دیگری می شود. در مدت هفت سال، آن دو به سیاره های مختلفی سفر می کنند اما همه جا به خوبی درمی یابند که تحت تعقیب بوده و در نتیجه می گریزند. آن ها سرانجام در سیارۀ  زمین ساکن می شوند، اما اندروید باز هم قتل دیگری را مرتکب شده و آن ها دچار دردسر بیش تری می شوند. وندلور و انسان وارۀ  قاتلش گاه گاه گویا با هم یکی شده و این حس را القا می کنند که هر دو دارای یک روح تقسیم شده در دو بدن هستند. آن دو هر آن که احساس می کنند کسی به ماهیت شان پی برده و یا از لحاظ روان شناسی به نتایجی دربارۀ  رفتارهای این قاتل شناخته شده، دست یافته بی درنگ او را می کشند و می گریزند. تا روزی که پلیس آن  دو را شناسایی کرده و دستور ایست صادر می شود اما انسان و انسان واره که اکنون با یک دیگر عجین شده اند با بالاترین سرعت می رانند و در یک لحظه بر اثر انحراف از جاده به دره سقوط می کنند.