بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

زنده باد زاپاتا!

زنده باد زاپاتا!

زنده باد زاپاتا!

جان اشتاین بک و 1 نفر دیگر
4.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

3

کتاب زنده باد زاپاتا!، مترجم همایون نوراحمر.

لیست‌های مرتبط به زنده باد زاپاتا!

یادداشت‌های مرتبط به زنده باد زاپاتا!

Raziyeh

1402/08/17

            🔴حاوی اسپویل
فوق العاده بود
بینظیر
هم حماسی، هم شیرین، هم واقع گرایانه
رهبر ها خطاپذیرند...این جمله واقعا، واقعا فوق العاده بود
زاپاتا ، مردی سرخپوست که اوایل کتاب یک جوان ساده دل و یاقی، با روحیه ی یک مبارز نشون داده شد و در طول داستان، رشد کرد، تغییر کرد، اشتباه کرد و در نهایت ماندگار شد
خوانش دلنشین و موسیقی زمینه خیلیییییی قشنگی داشتتتتت که لذت داستان رو چند برابر کرده بود
من روحیه زاپاتا رو خیلی دوست داشتم. اون ذاتا یک استقلال طلب بود.

پابلو...پسر مهربون و مظلوم، قربانی اشتباه یک رهبر، یکی از قربانی ها...

و این کلامش:
_آیا مردی که ذهنش پر از خشم و خشونت باشه، میتونه به صلح و آزادی برسه؟

نظر شما چیه؟ 
نمیشه...کسی که خشمگین باشه دنبال انتقام و کیفره و این یعنی جنگ، یعنی مبارزه تا گرفتن انتقامی که همیشه ادامه داره. پس کدوم انتقام جویی به صلح میرسه؟

_اگه هدف صلح و صفا نباشه جاده ی جنگ انتها نداره

البته که همینطوره
آزادی، گرفتن زمین، گسترش مرز، سقوط دیکتاتور و...و همیشه پشت این اهداف، دلایل و بهانه های بیشتری برای جنگ میاد و تا سالها، جسد روی هم انباشته میشه
فرناندو چرک ترین کارکتر این فیلمنامه بود. مردک چندش و دو به هم زن!!!
ناراحت کننده است که زاپاتا به حرفای اون گوش میکرد
و اما،فرانسیسکو مادرو...طفلکی مهربون🥲☘🍫(اما نه چندان باهوش). اون یک رهبر فوق العاده مهربون بود اما گمونم زیادی دل خوشی داشت
ولی یک چیزی: مادرو میخواست با قانون مداری و انتظار، انتظاااااار زمین ها رو پس بده و البته با اتحاد با آدمهای نالایق، که باعث شد به دیار باقی بره، و زاپاتا مثال عالی ای براش زد، (ساعت و اسلحه). ولی شاهد بودیم که بعد پس دادن زمینهای مردم و رئیس جمهور شدن زاپاتا باز هم جنگ ادامه داشت...دردناکه 

می رسیم به اوفیمو، داداش عزیزمون که قدرت فاسدش کرد
اگه زاپاتا با دیدن اون پسر جوون یاد خودش نمی افتاد چه بسا که اونم به فاسد شدن ادامه میداد و به همون رئیس جمهور دیکتاتوری که بیرونش کرده بودن تبدیل میشد...ولی خداراشکر گذشته اش اونو نجات داد
ولی اوفیمو تو اون وسوسه ها گیر کرده بود. البته اینکه سالها برای آزادی با هر بهانه دیگه ای جنگیده بود باعث شده بود که حق خودش رو خیلی بیشتر بدونه. اینم یک دلیل برای بدبختی مردم...کسانی برای شما می‌جنگند، و به پاس این زحمات میتونن حقشون رو از نون شب شما مطالبه کنند

_رهبرها همگی خطاپذیر اند. اشتباه می‌کنند. دنبال کسانی نباشید که خطا نمی‌کنند. چون همچین کسانی وجود ندارند. همه‌ی اونها مثل خودتون‌اند، تغییر میکنند، ترک‌تون میکنند، می‌میرند. بهترین رهبر خود شمایید.

بلههه بله دقیقااا
امیلیانو کاری کرد که مردم به قدرت خودشون ایمان بیارند. "رهبر ها خطا پذیرند". پس اون کاری کرد که هر کدوم از مردم خودشون با تنهایی، به یک رهبر تبدیل بشن و اتحاد اون مردم، به شکل درست و تو مسیر درست، یعنی خود آزادی.

_اون یک مرد نیست. اون یک عقیده است که داره پیشرفت میکنه.

و این عقیده، به زیبایی مردمش رو رشد داد.این تیکه از متن واقعا بهترین توصیف برای زاپاتا بود. ذرت ها رو از بین میبردن، می‌دیدن دوباره سبز شده خونه ها رو خراب می‌کردن، می‌دیدن دوباره ساخته شده، اون مردم از هیچی نمی‌ترسن. کی می‌تونه جلودار جامعه ای بشه که همچین مردمی داره؟

_ یک مرد مقتدر مردم ضعیفی پشت سرش به جا میگذره. مردم قوی،اونا احتیاجی به مرد مقتدر ندارن

بفرمائید! دیگه از این جمله بندی بهتر؟ 
چاره کار، فقط یک راهنمایی مفید بود و بووووممممم 


_اون انسانی بود که دنبال صلح می‌گشت اما جنگ نصیبش شد. سربازی که از کشت و کشتار متنفر بود اما هزاران نفر به نام او جان باختن. جنگجوی همیشه زنده‌ای که از روی بیزاری نبرد می‌کرد. اون امیلیانو زاپاتا بود.

اون فوق العاده بود. یک اسطوره حماسی،  باهوش، مهربون و مقتدر!