بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

مشرکی در خانواده پیامبر: داستان عاشقانه زندگی ابوالعاص و زینب (دختر پیامبر)

مشرکی در خانواده پیامبر: داستان عاشقانه زندگی ابوالعاص و زینب (دختر پیامبر)

مشرکی در خانواده پیامبر: داستان عاشقانه زندگی ابوالعاص و زینب (دختر پیامبر)

بیژن عبدالکریمی و 1 نفر دیگر
3.3
12 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

25

خواهم خواند

13

این کتاب کوششی برای به تصویر کشیدن داستان واقعی رابطه عاشقانه ای است که میان ابوالعاص بن ربیع و زینب، دختر پیامبر، وجود داشت. زینب جزو اولین کسانی بود که اسلام آورد، لیکن ابوالعاص، داماد پیامبر، برای سالیان سال ایمان نیاورد، مشرک باقی ماند و حتی با قریشیان به جنگ پیامبر نیز آمد. این کتاب می کوشد تا کشاکش میان «عشق و ایمان» در دل زینب و نیز نحوه رویارویی پیامبر با یک فرد مشرک خانواده اش، و بالاتر از آن شیوه سلوک پیامبر را در مواجهه با پدیدارهای عشق و اخلاق نشان دهد. این کتاب همچنین خواهان است به همه، از جمله به خود مسلمانان یادآور شود که خود «تاریخ» و واقعیت های تاریخی یکی از مهم ترین و اصیل ترین منابع معرفتی است. متاسفانه در جهان کنونی و در میان مسلمانان متاخر به دلیل رواج گرایشات فرقه ای ، که بستر ساز زمینه های خشونت گرایی در خاورمیانه و عالم اسلام گردیده است، بزرگ ترین واقعیت های تاریخی انطباق ندارد. فرقه گرایان بر باورهایی نهادینه شده و رسمی به نام دین و اسلام پافشاری می نمایند بی آن که به این امر توجه داشته باشند که آیا خود زندگی و سیره پیامبر و واقعیت های تاریخی مویدی بر این باورهای رسمی و نهادینه شده هستند؟

لیست‌های مرتبط به مشرکی در خانواده پیامبر: داستان عاشقانه زندگی ابوالعاص و زینب (دختر پیامبر)

یادداشت‌های مرتبط به مشرکی در خانواده پیامبر: داستان عاشقانه زندگی ابوالعاص و زینب (دختر پیامبر)

            مسئله‌ای که باعث شد این کتاب قدیمی را بخوانم،  درک احوال و تأملات درونی کسانی بود که در سخت‌ترین روزگاری که ممکن است  بر هر انسانی بگذرد، دست از محبوب‌ خود نکشیدند.
محور داستان  زندگی زینب، دختر بزرگ رسول خدا صلوات الله علیه و آله و ابوالعاص داماد ایشان است.
زندگی عاشقانه این دو شخصیت گمنام، تصوری که  از  زندگی اعراب جاهلی در ذهن ما نقش بسته را از بین میبرد. در روزگار ما، زندگی‌ها و روابط  میان انسان‌ها با موانع و  گره‌هایی بسیار کوچک‌تر از وقایعی که برای زینب و ابوالعاص رخ داده ازهم می‌پاشد.  مانایی یک عشق، وفاداری به معشوق، چنگ زدن به احساسات قلبی برای تصمیم‌های اساسی، پشت کردن به عقاید خانوادگی و  آرمان‌های قبیلگی مسئله‌ای که انسان‌ها از گذشته تا امروز درگیر آنان بودند. 
با وجود اینکه این کتاب از نظر نگارش و فرم، بسیار ضعیف و خارج از قواعد مرسوم داستان های رایج بوده، و نقدهای تاریخی و دینی مختلفی به آن وارد است، اما تعلیق داستان و پیرنگ اصلی آن که عشقی نا تمام است، در کنار تحلیل های تاریخی و جامعه شناختی که درحاشیه خط اصلی داستان ارائه شده، مخاطب را در دل حوادث قرار می‌دهد.

برای من این کتاب در یک بند از آن خلاصه میشود که به نوعی شأن صدور حدیثی از حضرت رسول را بیان کرده است:
« در تمام این  لحظات، همچون همهٔ این سال‌ها، پیامبر از نزدیک ناظر حال و احوال دردناک اما خاموشانهٔ دختر عزیزش زینب بود. قلب محمد(ص) عشق را خوب می‌شناخت و با آن کاملاً آشنا بود. بی جهت نیست که این سخن شگفت‌انگیز را از زبان وی دانسته‌اند:
کسی که عاشق شود و آن را پنهان سازد پاک‌دامنی ورزد و در عشق بمیرد، همچون شهیدی است که در راه خدا جان باخته است.»
          
            مناقشه‌ای پیرامون داستان‌های تاریخی مطرح است که نسبت آن را با خیال بررسی می‌کند. به این صورت که اگر درصدد باشیم از واقعه‌ای تاریخی روایتی ادبی و هنری به دست دهیم تا کجا باید پیش رفت. داستانْ آفرینشی با مبنای خیال است، بخشی از خیال با واقع مطابق نیست، در صورتی که ادعاء تاریخ اینست که حکایتی از واقع در گذشته به ما می‌دهد. گویی روی کاغذ این دو با هم متفاوت بلکه دو گوهر از هم جدایند. اگر کمی در «خیال» دقیق شویم دو کاربرد از آن در داستان می‌فهمیم، گاهی خیال در شیوهٔ روایت است، گاهی خیال، علاوه‌بر شیوهٔ روایت، در اصل داستان است. (در نظر آورید روایت‌های سینمایی‌ای که ادعایشان «بر اساس داستان واقعی» است اما ممکن است تنها درصد کمی مشابهت کامل داشته باشد). اما گاهی چنین نیست. بعضی وقایعِ تاریخی کششِ درام را دارند و تاریخ صرف نیستند، بلکه خودشان داستانند. «مشرکی در خانواده پیامبر» از این دسته است.

پیش از این کتاب‌هایی داستانی بوده‌اند که تِم تاریخی-مذهبی داشته‌اند، اما مشرکی در خانواده پیامبر اتفاق فرخندهٔ متفاوتی بود. سوژهٔ کتاب بسیار دلبربا، شکننده و مسأله برانگیز است؛ اینکه دختر پیامبرِ خدا همسرِ یک نامومن یا مشرک باشد. مسأله وقتی تامل‌برانگیز می‌شود که وقتی اسلام می‌آید همسرْ مسلمان می‌شود و شوهرْ مشرک باقی می‌ماند، درحالی‌که علاقه‌شان همچنان باقی است، چیزی از مهرشان به همدیگر کم نمی‌شود. با ظهور اسلام اما یک دشواره پدید می‌آید، یک مسلمان و یک مشرک دل در گرو همدیگر دارند. داستان را لو نمی‌دهم ولی همینقدر بدانید که این داستان میناگری‌های بسیاری دارد، داستان که نه، خود تاریخ چنان زیبایی‌هایی دارد. گویی دو جهان با همدیگر  برخورد کرده‌اند.

کتاب را البته کسی ننوشته است که داستان‌نویس یا آشنا با انواع روایت یا روایت‌نویس باشد. محدثیِ جامعه‌شناس نگاشته و بیژن عبدالکریمی فیلسوف هم گذرا نظری انداخته به‌ش. اگر داستان پیرنگی دارد چیزی است که از خود رخ‌دادِ تاریخی گرفته است، وگرنه از نظر استانداردهای داستان‌نویسی البته که کم دارد. اگر چندین داستان خوانده باشید وقتی «مشرکی در..» را می‌خوانید شاید نوع جمله‌نویسی هم چندان برایتان گیرا نباشد، می‌فهمید که یک متبحر ادبی ننوشته است. با تمام این توصیفات این کتاب حتماً ارزش یک‌بار خواندن را دارد، خصوصاً وقتی که سوژه را لحظه‌ای پیش خود مرور کنیم.
          
            مشرکی در خانواده پیامبر درامی از زندگی دختر و داماد پیامبر است که بسیار اعجاب‌انگیز است. هرچند که پرداخت کتاب خصوصاً در بخش‌های ابتدایی شبیه کتاب‌های تاریخ دوران مدرسه است و بسیار ضعیف، ولی گیرایی داستان و نکات بدیعی که البته اقتضای جذابیت زندگی پیامبر را به دوش می‌کشد باعث می‌شود در نهایت خواننده کتاب با حکایت بسیار جالبی روبرو شود و با حوادث داستان، خصوصاً در نیمه دوم کتاب که قدری برای غیرآشنایان با تاریخ صدر اسلام، پیش برود. داستان دل‌دادگی‌ها و محبت‌های پرغرور و مشقت‌ها و ملالت‌هایی که با تصویر مصطلح از عرب جاهلی بسیار فاصله دارد و با تقدس شخصیت پیامبر قدری منافات، داستان بدیعی را به ثمر نشانده که البته هرچند ظرافت‌های هنری کمی در آن دیده می‌شود، می‌توان کاستی‌ها را با بهانه حفظ امانت بخشید. 
در نهایت باید گفت که اگر کتاب به‌لحاظ ادبی بررسی شود اثری بسیار ضعیف است، ولی اگر به‌لحاظ تاریخی و الهیاتی مورد نظر واقع شود شایسته ستایش؛ و مسلم آن است که غرض دوم با سابقه فعالیتی هر دو مؤلف بیشتر هماهنگ است و درنهایت می‌توان کتاب را اثری تألیفی قابل اعتنا درنظر گرفت.

پ.ن: کتاب در واقع تألیف حسن محدثی است که برای ویرایش به دست عبدالکریمی سپرده می‌شود، ولی تصحیحات بر کتاب که به تعبیر خود او بر عمق مسائل وجودی کتاب افزوده بیش از حد شده و توافق می‌شود که کتاب دو مؤلف داشته باشد و مؤلف اول هم حسن محدثی باشد. براین‌اساس (که تفصیل آن در مقدمه دو نویسنده در ابتدا کتاب آمده) فارغ از اینکه چقدر این همکاری بدیع است و از جهتی تحسین‌برانگیز، مسلماً ذکر نام بیژن عبدالکریمی به عنوان مؤلف در پروفایل کتاب ناصحیح است.
          
مظفری

1401/08/22

            بسم‌الله الرحمن الرحیم
در گشت و گذارهای فرهنگی، در میان قفسه‌ای توجهم را جلب کرد. بخش ناگفته تاریخ از زندگی شخصی پیامبر اسلام.
زندگی دختران پیامبر. (البته به تعبیر دقیق، دخترخوانده‌های پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم)
روایت، روان نوشته شده، هر چند متنِ تاریخی بر جنبه ادبی غلبه دارد.
مستندات و منابع نشان‌دهنده تحقیقات وسیع نویسنده درباره این حوزه است. موضوع جالبی است و خواندنش را توصیه می‌کنم، هر چند اگر نویسنده‌ توانمندی، دست بر قلم می‌برد و رمانی در این موضوع می‌نوشت، خواندنی‌تر بود.
  
پ.ن: مقدمه کتاب به قلم بیژن عبدالکریمی و پیش‌درآمد ان را حسن محدثی نگاشته است. این دو گفتار ابتدایی کتاب بیش از آنکه مقدمه باشد سطوری است در تعریف و تمجید و تملق از یکدیگر. این حجم از تحویل‌گیری و احترام به نظرم شایسته نیست، چه اینکه بعد از خواندن این دوگفتار، به نظر می‌رسد  خواننده با رمانی فاخر و متن داستانی عالی روبرو می‌شود، در حالیکه واقعیت این است که این کتاب بیش از آنکه داستان نامیده شود، روایتی تاریخی است که هیچ‌کجا در محدوده تخیل پا ننهاده است. عرض ارادت، احترام و محبت، امری ستودنی است، اما نه در این حد.
          
            داستان ما مسلمانان و زندگی در عالم مدرن هر روز ماجرایی دارد. مسلمانیم و در جهانی سنت‌زده بزرگ شده‌ایم. از سالیانی پیش وارد دنیایی شده‌ایم که ارزش‌های آن چندان با مزاج و مذاق‌مان سازگار نیست. رفته رفته بعضی از ما ارزش‌های دنیای جدید را ارزشمند یافتیم و دیدیم که چندان هم بیراه نیستند و بلکه بعضی از تصورات گذشته ماست که قابل دفاع نیست. مدارا یکی از این ارزش‌هاست. در بین مردمی که اساس هویت و فکرشان دین است باید برای تبیین ارزشی مثل مدارا در دین هم ریشه‌ای یافت و برای ترویج آن هم از سیره نبی و آل او شاهدی دست و پا کرد. حالا دو نفر که دل در گرو جامعه‌ای اهل مدارا دارند در تاریخ اسلام و در زندگی شخص پیامبر اعظم(ص) رگه‌ای یافته‌اند که به کار تبیین و ترویج مدارا و اخلاق فراتر از دین می‌آید. و آن رگه، دامادی است به نام ابوالعاص بن ربیع، شوهر زینب دختر پیامبر اسلام(ص). ....

یادداشتی نوشته‌ام درباره کتاب مشرکی در خانواده پیامبر نوشته حسن محدثی و بیژن عبدالکریمی که سایت الفیا منتشر کرده است. بقیه را همانجا بخوانید  

http://alefyaa.ir/?p=5971