وقتی سامی متوجه می‌شود مادرش نام خودش را تغییر داده، موهایش را رنگ کرده و ده سال خودش را جوان‌تر جا زده، به این فکر می‌کند که وقتش رسیده که لاناخانم با واقعیت روبه‌رو شود.
سامی با اتوبوس به هالیوود می‌رود، اما مادرش را توی دردسر بزرگ‌تری می‌بیند. درست زمانی‌ که لاناخانم به فکر زندگی جدیدی است چیزی نمانده شخصیت ساختگی‌اش کار دستش بدهد.
بنابراین وقتی جسد یکی از رقیب‌هایش برای گرفتن نقش مهمی در سریال تلویزیونی توی اتاق کناری پیدا می‌شود، سامی نمی‌تواند این فکر را از سرش بیرون کند که احتمالاً یا مادرش قربانی بعدی است… یا اینکه مظنون اصلی این پرونده است.