من یک رزیدنتم

من یک رزیدنتم

من یک رزیدنتم

5.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

خانمی را آورده بودند که درد شدید زایمان داشت. کارهای ابتداییش را انجام داده بودند ولی به دلیل عدم همکاری بیمار در انجام معاینه و این که به نظر می رسید اندکی بچه درشت باشد رزیدنت سال اول می خواست من هم او را معاینه کنم. پس از توضیح برای بیمار در مورد این که معاینه خوب لازمه اش همکاری بیمار می باشد و اعتماد به پزشک لازم است، معاینه انجام شد. لگن مناسب بود، خارها برجسته نبود و دیواره های لگن به نظر محدودیت نداشت. پس از معاینه، دستور بستری در بلوک زایمان داده شد. در حالی که مشغول نوشتن دستورهای بستری بودم دو خانم با لباسهای محلی که یکی شان روبنده داشت به اتفاق مرد مسنی که او هم لباس محلی داشت و رنگ به چهره نداشت وارد شدند و سراغ دکتر زنان را گرفتند...

یادداشت‌های مرتبط به من یک رزیدنتم

          من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی / ولی با خفت و خاری پی شبنم نمیگردم
در آخرین بخش کتاب با عنوان «دفتر من» ، نویسنده از دفتر کار خود در دانشکده پزشکی دانشگاه شهید بهشتی و خاطراتش در آنجا صحبت به میان می آورد جایی که درودیوار آن به چندین شعر و جمله زیبا مزین شده است. آقای احمد لاجوردی از سال ۱۳۶۸ امور آموزشی دستیاری تخصصی و فوق تخصصی دانشکده را در دست گرفت. گرچه ایشان پزشک نبوده ولی در روایت و نگارش خاطرات دستیاران(رزیدنتها) به نظر من «عالی» عمل کرده است. از اتفاق ایشان هم تولدی من ولی متولد ۱۳۲۳ میباشد. ایشان روح و دلی جوانی داشته است که در سال ۱۳۸۴ و در ۶۲ سالگی نوشتن این کتاب رمان را شروع و به اتمام رسانده است. آنقدر حس انسانی نویسنده زیاد بوده است که در آن سالها لب به زبان گشوده و از درد و رنجها و مشکلات دوره رزیدنتی صحبت به میان آورده است. چیزی که شاید در آن زمانها خریدار و شنیداری نداشته است.
کتاب «من یک رزیدنتم» شامل ۱۳ بخش است که هر بخش شامل یک روایت (یا شاید داستان) از دستیاری است که در دوره رزیدنتی زندگانی می گذرانده است.
خواندن این کتاب را به پزشکان توصیه میکنم.
        

0