گالیور علیرضای مترجم السلطنه

گالیور علیرضای مترجم السلطنه

گالیور علیرضای مترجم السلطنه

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

پدر من پنج پسر داشت. من پسر سیّمی او بودم. مرا به سن چهارده سالگی «در کامبریج» به مدرسه امانوئل فرستاد و سه سال در آنجا توقف کردم. ولی چون مخارج معاش من در آن مدرسه به اندازه کفاف نبود، مرا به شاگردی زیردست «موسیوژاک بات» که جراح معروف لندن بود گذاردند. چهار سال نزد او ماندم. بعضی از اوقات پدر مبلغ قلیلی تنخواه برای من می فرستاد و من آن را برای آموختن علم ملاحی و علوم ریاضی که به جهت مسافرت دریا لازم است صرف می نمودم و عاقبت خود را در همین کار، یعنی در بحرپیمایی تصوّر می نمودم. چون از «موسیوژاک بات» مفارقت کردم نزد پدر مراجعت نموده، از او و از بعضی اقوام مبلغ چهل لیره ی انگلیسی گرفتم و آن ها به من وعده دادند که یک صد لیره ی دیگر برای معاش من در لیدی بفرستند و من به شهر لیدی رفته، دو سال و هشت ماه در آنجا مشغول تحصیل علم طب شده و مطمئن بودم که این علم روزی در ضمن اسفار من فایده خواهد بخشید.