ایرانی ترایرانی ترنهال تجدد3.96 نفر |4 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن1خواندهام7خواهم خواند14توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرکتاب ایرانی تر، نویسنده نهال تجدد.لیستهای مرتبط به ایرانی تربهخوانناداستان | پیشنهادهایی برای نمایشگاه19 کتابپیشنهادهایی برای نمایشگاه58شکوفه پاکزادجستار روایی10 کتابجستارنوشتههایی که ارزش خواندهشدن دارند:)052یادداشتهای مرتبط به ایرانی ترصَعوِه1402/11/14 «حرکات موج دار؛ در عین ثبات» یک چنین چیزی جزو آخرین حرف های ژان کلود کرییر بوده. و من وقتی این تعریف را خواندم یاد کمر و پهلوی خمیده زنان مینیاتوری ایرانی افتادم؛ یاد دست های بلند محو؛ یاد چشم های خمار. و اصلا تعریف زن ایرانی همین است: موجی که ثابت است؛ عین تناقض است و همین تناقض زیبایش می کند و آدم را یاد عطر ها می اندازد؛ یاد سرو ها. خرید این کتاب دیوانه کننده بود. بس که هر جا را می دیدم ناموجود شده بود و من حرصی شده بودم. اما روز رفتن به مشهد؛ بالاخره از طریق باباجان گیرم آمد:) دوست داشتن و پیدا کردن یاری که جان آدم شود کار سختیست. شاید هم اصلا کار نباشد؛ فقط یک شانس می خواهد؛ یک سرنوشت نویس ناخودآگاه. اما انگار یک زن ایرانی و مردی فرانسوی آن تکه خوش سرنوشت را در جانشان داشتند. شخصا فکر می کنم اگر یار آدم زبان متفاوتی داشته باشد زندگی نمی چرخد؛ مخصوصا وقتی جهانت از کلمات باشد. اما بین این دو نفر و بین کلمات نهال تجدد من چیزی جز همدم نویسی ندیدم. خوش به حال جفتشان. حوصله بیشتر نوشتن ندارم و کلمه بیشتری برای یک زندگی نامه کامل و دقیق ندارم. ولی بخوانید. 06آرش سالاری1402/12/15 این دومین کتابی است که از خانم تجدد خواندم. اولی عارفه جان سوخته بود کتابی در خصوص زندگی مولانا که به فرانسه نگارش و به فارسی ترجمه شده بود. "ایرانی تر" را در نرم افزار طاقچه گوش دادم با صدای خانم تجدد. برای من بسیار جذاب بود. نمی دانم دقیقا ژانر کتاب را چه بگویم، اتوبیوگرافی، بیوگرافی ژان کلود، مولتی بیوگرافی یا ... کتاب پراکنده گویی بسیار دارد و یکپارچگی جالب. کتاب گریز های فرهنگی مذهبی نیز داشت. در مجموع این موضوعات برای من لذت بخش بود. توصیه میکنم مخصوصا نسخه صوتی آن. 045زهرا میکائیلی1403/01/17 *خیلی چسبید خانم تجدد عزیز! ممنون. کتاب را با صدای خود نویسنده گوش کردم و از هر بخشش لذت بردم. مجوعهای از خاطرات نهال از همسرش ژان کلود کریر و بقیه آشناهای خانوادگی و سینمایی و ادبی و مکانها و شهرها و فرهنگها و.. همه در پرتو سنتهای خانوادگی و نحوهی مواجهه ژان کلود با آنها. کتاب جذابی است و خوانش نویسنده هم بر جذابیت نوشتهها افزوده است. 035فاطمه بهروزفخر1402/09/12 دربارهٔ زندگی مشترک آنها زن و مرد کنارِ هم ایستادهاند. دوشادوشِ هم. دست در دست. هیچکس جلوتر نیست، کسی هم عقبتتر از دیگری نایستاده است. کنارِ هم برای غنیتر کردنِ نفر دوم و پاسخ دادن به آن بیقراری و کشش درونیِ دیگری. زن، نهال تجدد است و مرد، ژانکلود کرییر. و کلمهها قرار است به ما نشان بدهند که میانِ یک زنِ شرقی از تبار ایران که ریشههایش در سنتِ فرهنگی و ادبی این جغرافیا جان گرفته با مردِ فرانسویای به نام ژانکلود که عمیق و صاحبنام است، دقیقا چه چیزی روی میدهد؟ کتابِ ایرانیتر، روایتِ یک بدهبستانِ عاطفیست؛ مثل بیشترِ تمام آنهایی که جهان دونفره خودشان را میسازند؛ اما فقط روایتِ این ارتباط عاطفی نیست، چراکه شاید عاطفهمندی بهتنهایی نقطه پرکششی برای روایت کردن بخشهایی از یک جهان دونفره نباشد. کتاب ایرانیتر روایتِ یک بدهبستانِ فرهنگی است. انگار کنیم که آن پیوند مقدس و آن امضای پای قباله ازدواج در سفارتِ ایران، حکم یک سفیر فرهنگی دوطرفه را داشته است. برای همین هم کتاب دو بخش دارد: ایران و انیران. ایران روایتِ همه آن چیزهایی است که نهال تجدد به همسر فرانسویاش از فرهنگ ایران میبخشد و انیران، همه آن چیزی است که نهال تجدد به برکت حضور ژان کلود از فرهنگ غرب درک میکند. در روایتِ بخش ایران، نهال تجدد فقط یک زن ایرانی در مقام همسر و مادر نیست. نهال تجدد را باید بهمثابه تمدن شناخت. تمدنِ ایرانی که پرده مهجوری آن کمکم کنار میرود تا نهتنها ژان کلود، بلکه ما را نیز با ایرانِ نهالِ تجدد و ایرانِ خودمان از نوعی دیگر مواجه کند؛ شاید برای همین است که ژان کلود نیز اینطور درباره نهال مینویسد: گاهی میشنوم «زندگی با زن فرهیخته نباید آسان باشد!» آری، اگر فقط فرهیخته باشد، همزیستی با او شاید دشوار و کمی هم خوابآور باشد. با نهال اما جز این است. فراگیری از کسی از جنس دیگر، از اصلیتی دیگر، از نسلی دیگر، بسیار وسوسهبرانگیز است. پیش از ازدواج با نهال به دختر بزرگم، ایریس، گفتم: «یکی از کهنهترین و برجستهترین تمدنها به در خانه ما میکوبد. میشود گفت نه؟» ایریس با خنده تایید کرد: نمیشود. نهال تجدد اما فقط زنی ایرانی در تکاپویِ نور تاباندن به گوشهگوشه فرهنگ ایران نیست. او علاوه بر تمامِ فعالیتهای ادبیاش از همسری و مادری هم میگوید. و لابهلایِ همین روایتهاست که با خودت فکر میکنی نهال تجدد بیش از هر فضیلت اخلاقی، به مراقبتکنندگی مزین است: از ایران مراقبت میکند، از ژان کلودِ در بسترِ بیماری مراقبت میکند و دلنگرانِ فارسی حرفزدنِ دخترش میشود. او حتی از زبانِ فارسی هم مراقبت میکند. تجدد در جایی از کتاب نوشته است: «همیشه با سرافکندگی اقرار میکردم کیارا خوب فارسی بلد نیست. حتی برخی از دوستان با سرزنش میگفتند «نوه مهین تجدد و فارسیِ لنگ.» از طعن نمیترسیدم. فارسی سخن گفتن با دختر نوزادم راه ندادن ژان کلود سالدیده بود به دایره راز. میخواستم هر ثانیه، هر ساعت هر سالِ زندگی او پر شود از جوش و خروش این نوزاد.» یا جای دیگری نوشته است: «کیارا با دفترچه فارسی به خانه میآمد و با ژان کلود تمرین الفبا میکرد و من نظارهگر تلفظ و ترسیم ناشیانه کلمات فارسی. هر کلاهی بر (آ) و هر نقطهای زیر (ب) جاری شدن خون من بود در رگهای آن دو.» بعد از اینکه هر دو بخش ایران و انیران را خواندم، در نظرم آمد نهال تجدد وقتی از ایران مینویسد کلمهها و جملههایش جانداریِ معناداری دارند. با صلابت است و آنقدر رگ و پی دارد که خیال میکنی نبض تپنده کلمهها را میبینی. از این روست که نهال تجدد در (بخش) ایران، زنتر است، مادرتر و بهتعبیر خودش ایرانیتر! خواندن کتاب «ایرانیتر» کیف محضِ است؛ مخصوصا اگر کسی ژانکلود را بشناسد و قبلتر هم از نهال تجدد چیزی خوانده باشد. همین... #کتاب_نویسی #زن_شرقی 1039