پو و یک خواب ترسناک
در یک روز دلپذیر،پو به طرف گنجه اش رفت و آن را باز کرد ده کوزه ی پر از عسل خوشمزه در گنجه بود.پو از دیدن عسل هایش نفس راحتی کشید...
در یک روز دلپذیر،پو به طرف گنجه اش رفت و آن را باز کرد ده کوزه ی پر از عسل خوشمزه در گنجه بود.پو از دیدن عسل هایش نفس راحتی کشید...