بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

شادکامان دره قره سو

شادکامان دره قره سو

شادکامان دره قره سو

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

1

بهرام ساویز، جوانکی 19ساله بود. پدرش استادباشی، مرد 60سالة تجربه کرده ای بود که بنا به ضرورت به دورود از محال روستایی شرق کرمانشاهان رفته بود. استادباشی حاضر شده بود برای بدیع الملک و برادرش جلایرخان، که قراء دورود را مالک بودند، در مسیر رود قره سو سدی بسازد و شش ماهه تحویل دهد. اما اینک هشت ماه گذشته بود و سه بار پی درپی سیلاب های تند بهاری سد را از جا کنده و با خود برده بودند. استادباشی با سرسختی و همت، مقداری از خسارت را جبران کرده بود. بهرام که در شهر به دبیرستان می رفت، هنگامی که دید پدرش به ضرورت و برای امرار معاش خانواده، خود را به ده تبعید کرده، ترک تحصیل کرد و از روی وظیفة فرزندی و غیرتمندی راهی دیار غربت شد تا پدرش را یاری برساند.