کتاب حاضر، مشتمل بر مجموعه داستان های کوتاه فارسی، با موضوعات مختلف اجتماعی است. عنوان داستان ها عبارتند از: «دو تا آیینه»، «مثل آن همسایه ام بودی»، «کوچه درختی ها»، «بیا با هم نگاه کنیم»، «آخرین پرنده»، «تمام گناه من تو بودی»، «طرح یک غم» و...، در خلاصة داستان «تمام گناه من تو بودی» آمده است: «نصرت» در قبرستان به کار غسّالی مشغول است. او زن زیبایی است که شوهرش ترکش کرده و او را با یک فرزند تنها گذاشته است. او در قبرستان در جوار سازندة تابوت «انیجه ممد» زندگی می کند و از رفتار و مهربانی های او، دلشاد است. اینجه ممد نصرت را دوست دارد و قصد دارد در آینده با وی ازدواج کند. روزی، زنی را به غسّال خانه می آورند و نصرت بر اثر بی حوصلگی او را غسل نکرده، کفن می کند. عذاب وجدان بر او غلبه می کند و تصمیم می گیرد به اتفاق اینجه ممد و زنی به نام «نجیبه» جسد را از قبر در آورده و دوباره غسل دهد. در این زمان اتفاقی رخ می دهد که نصرت را از عذاب وجدان و حسرت گذشته و بودن در کنار همسر سابق رها کرده و به زندگی در کنار اینجه ممد امیدوار می کند.