نردبانی رو به آسمان
کتاب حاضر از مجموعة «رمان نوجوان امروز»، دربردارندة رمانی با موضوع جنگ و دفاع مقدّس است. در بخشی از داستان می خوانیم: «قزّاق روس یکّه ای خورد. لحظه ای ماتش برد. سوار فهمید گیسوی بلند و سیاهش بیرون ریخته. پخش شانه هایش شده، افتاده روی کمرگاهش. فکر این جای کار را نکرده بود. فکر نکرده بود ممکن است کلاه پوستی از سرش بیفتد و موهایش را بریزد بیرون و رسوایش کند. لحظه ای چندشش شد. تا آن لحظه، غیر از مردش، نشده بود کسی نگاه به موهایش بکند.» در این رمان، زندگی مردم یک روستا در زمان جنگ و حضور قزّاق های روس روایت شده است.