تنها آرزو

تنها آرزو

تنها آرزو

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

«امین» و «امیر» دو دوست صمیمی، در یک روز بهاری، برای شکار به جنگل رفتند. آنها قناری زیبایی گرفتند و آن را در قفسی زندانی کردند. جوجه های قناری وقتی مطمئن شدند که مادرشان برنمی گردد، به دنبال غذا رفتند و در برابر حیوانات و خطرهای دیگر از خود مراقبت کردند. قناری مادر آرزو می کرد از قفس آزاد شود و نزد جوجه هایش برگردد. اما امیر و امین بی خبر از آروزی قناری او را آزار می دادند، تا این که قناری از غم دوری جوجه هایش در قفس مرد. آن دو او را به جنگل بردند. جوجه قناری ها با دیدن مادر، نزد او آمدند و برایش سوگواری کردند. امیر و امین با دیدن این صحنه از کردة خود پشیمان شدند و تصمیم گرفتند هر روز برای جوجه های قناری آب و دانه بیاورند تا کمی از اشتباه خود را جبران کنند. این کتاب مصور برای کودکان گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.