سه نمونه هنرشناسی: یادداشت هایی درباره امکان فهم تاویلی هنر، تحلیل اجتماعی و مدیریت شناختی هنر معاصر

سه نمونه هنرشناسی: یادداشت هایی درباره امکان فهم تاویلی هنر، تحلیل اجتماعی و مدیریت شناختی هنر معاصر

سه نمونه هنرشناسی: یادداشت هایی درباره امکان فهم تاویلی هنر، تحلیل اجتماعی و مدیریت شناختی هنر معاصر

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

ناشر
شمسا
شابک
9789649343327
تعداد صفحات
112
تاریخ انتشار
1386/3/12

توضیحات

        نویسنده ی کتاب در سه مقدمه ی مجزا با نام "امکان هنرشناسی"، "هنرشناسی معاصر" و "معرفت مدرن" و سه مقاله با عنوان "نمونه ی تحلیل تاویلی از هنر"، "نمونه ی تحلیل اجتماعی از هنر دوران معاصر" و "نمونه ی تحلیل مدیریت شناختی (سیاسی) از هنر جدید" به بررسی امکان فهم تاویلی هنر و تحلیل اجتماعی و سیاسی هنر معاصر و تاثیر هریک از موارد نام برده به صورت مستقیم در پیرایش هنر می پردازد. نویسنده بر این عقیده است که در کاوش برای تفهیم امور و اشکال هنری و کنش هایی که هنر در زندگی انسانی پدید می آورد، می توان از امکان تحلیل تاویلی بهره گرفت. امکانی که از نظر برخی تاویل گران مدرن، تنها راه برای کشف بیش تر هنر دانسته می شود. تحلیل تاویلی اگرچه نمی تواند مدعی تعاریف نهایی باشد، اما راه هایی پردامنه به سوی معانی می گشاید و بر حسب "دیدگاه های موجود در هنگام تاویل" و "تجربه ی تاویل کننده"، "چندباره بینی مورد تاویلی" و "فراشد مکالمه" می تواند جنبه هایی به ظاهر نامکشوف از امور هنری را روشن نماید. وی هم چنین در نمونه ی تحلیل اجتماعی می گوید: اکثر عوامل بنیادینی که به هنر و کاربردهای آن شکل می دهند، متعلق به سده های پس از رنسانس هستند. این عوامل با عنوان خصوصیات "فراگیرشده ی نوین" طبقه بندی می شوند و خود به منزله ی نشانه هایی از پیوستاری پدیده های هنری مدرن با اومانیت هستند. اهم عوامل نوین و تاثیر آن ها این گونه قابل تحلیل است: در دوران مدرن همه ی معانی و مصادیق هنر امری اجتماعی دانسته می شود، گویو در کتاب "هنر از لحاظ جامعه شناسی" معتقد است که هنر هم از لحاظ اصل و منشاء و هم از لحاظ هدف، خود یک امر اجتماعی است، نویسنده در مطلع یادداشت سوم عقیده ی خود را چنین بیان می کند: از جمله ویژگی های دوران درون که رابطه ی تعیین کننده ای با بخشی از تطورات هنر مدرن داشته، نظام های سیاسی این دوران است که برحسب انواع عقل شناسان، به دنبال اداره ی "هنر" و جهت دادن به آن بوده اند و به عبارتی برخی آثار مدیریتی بر هنر مدرن را داشته اند. نظام های سیاسی معاصر علاوه بر تاثیراتی که مبتنی بر نوع و در قلمروی حاکمیت رسمی خود بر امر هنری دارند، متاثر از الزامات روابط بین المللی و ضرورت حضور هر ملت ـ کشور در عرصه های بین المللی نیز، بر هنر اثر می گذارند.