ترس و لرز
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
«جاسپر مک فی»، به در نگاه می کند، درست مثل یک در معمولی کلاس است، اما جاسپر می داند پشت این در اتاقی است که هیچ چیز عادی نیست، در را هل می دهد و باز می کند و به اتاقی که مثل شب سیاه است، قدم می گذارد. جاسپر کمی خودش را کنار می کشد و در پشت سرش بسته می شود. او نمی داند چه چیزی در تاریکی منتظر اوست باید تمام عزمش را جذب کند تا همان لحظه از اتاق پا به فرار نگذارد، حالا چشم هایش به تاریکی عادت کرده است و می تواند «کیو» را ببیند که بی سر و صدا به سمتش می آید و... .