کتاب حاضر، دربردارندة نمایشنامه ای آلمانی ـ قرن ۲۰م ـ  با موضوع طنز است. در خلاصة نمایشنامه آمده: آقای «بالتازار فرولیش» که همه او را «بابا» می خوانند، به اتفاق همسرش «ایدشن» و فرزندانش «فیلیپ» و «ماری» و خواهرزن مسنّش «کلرشن» در محلّه ای واقع در آلمان مرکزی زندگی می کند. بالتازار سرپرست آرایشگرها و گریمورهای محلی است که روزی «هوف تئاتر» نامیده می شد. همه به دلیل محبوبیت بالتازار و ارتباطش با هنرپیشه ها به وی احترام می گذارند. بالتازار کلرنشن را مورد حمایت خود قرار داده است. روزی خواهر رئیس با بهانه ای برای دیدن کمد عتیقة کلرشن می آید و با رفتاری حاکی از خشونت کلرشن مواجه می شود. کلرشن خیلی زود فوت می کند و جنحال ها بر سر تصاحب کمد عتیقه بین خانواده ها شکل می گیرد. نویسنده در این نمایشنامه به گونه ای انتقادآمیز و طنزآمیز نقطه ضعف های فردی، خانوادگی و اجتماعی انسان ها را به تصویر کشیده است.