هنر سیر و سفر

هنر سیر و سفر

هنر سیر و سفر

آلن دوباتن و 1 نفر دیگر
3.6
11 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

18

خواهم خواند

27

کتاب هنر سیر و سفر، اثری نوشته ی آلن دوباتن است که نخستین بار در سال 2002 به چاپ رسید.هر کتابچه ی راهنمایی می تواند به ما بگوید که به «کجا» سفر کنیم، اما فقط آلن دوباتن است که به ما خواهد گفت «چرا» و «چگونه» این کار را انجام دهیم. دوباتن با همان هوشمندی و جذابیتی که از او در کتاب «پروست چگونه می تواند زندگی شما را دگرگون کند» دیده ایم، در این کتاب به لذت های انتظار، جذابیت چیزها و مکان های ناآشنا و ارزش توجه کردن به همه چیز (از منظره ای از دریا گرفته تا کوه هایی بلند) می پردازد. دوباتن با پرداخت به هم سفرانی شناخته شده همچون وردزورث و ون گوگ، نکاتی بسیار هیجان انگیز و البته آموزنده را درباره ی سفر کردن برای مخاطبین پرشمار خود تدارک دیده است. کتاب هنر سیر و سفر، اثری فوق العاده هوشمندانه و بسیار بدیع است. بدون این کتاب، خانه تان را ترک نکنید!

یادداشت‌های مرتبط به هنر سیر و سفر

            عشق و علاقه‌ام نسبت به این کتاب و البته آقای دوباتن، قابل وصف نیست.
قبل از اینکه کتاب تمام شود، ریویوهایی در سرم می چرخید. توضیحاتی مبسوط، تا طبق گفته‌های خود کتاب، به "ازش خوشم آمد" اکتفا نکنم و نظراتم را راجع بهش بگویم. اینکه چرا خوشم آمد. از چه چیزش.
اما حال، مخصوصاً با فصل آخرش، تنها می‌توانم تحسینش کنم و این نظر دادن‌ها و غیره را بگذارم برای کمی بعد تر.

پ.ن: کتاب، هدیه تولدی بود از طرف لیلی، خانم توکلی و نرگس معینی (با تقدیم‌نامچه‌هایی بس دلپذیر). سال نود و دو. که خواندنش به الان و برای زنگ تماشا افتاد. و البته که فکر می‌کنم برای این تعویق چهار ساله هم، حکمتی بوده. الان خواندنش، به نظرم خیلی بهتر از چهار سال پیش خواندنش بوده است.
----
بعداً نوشت: من نسبت به سن و این چیزها، به نظر خودم زیاد سفر کرده‌ام. ساعت‌های طولانی سرم را به پنجره‌ی ماشین یا قطار چسبانده‌ام. مناظر را از دیده گذرانده‌‌ام و دلم از حس و حال رد شدن از کنار گله‌ای گوسفند پر و خالی شده است. ساعت‌ها در شب سرم را بیرون بردم و ستاره‌های کویر را از داخل ماشین درحال گذرمان نگاه کرده‌ام. و در این کتاب، چنان از این بعضی لحظه‌ها حرف زده و آن‌ها را توصیف کرده، که ... دهانم باز مانده! فکرهایی که در زندگی روزمره به خیالمان می‌آید و حتی در نظرمان کمی چرت و پرت(!) است را، چنان به زیبایی شرح داده و برایشان مستنداتی از آثار فیلسوفان و متفکران و نقاشان آورده و میان آن‌ها پل برقرار می‌کند، که آدمی غرق لذت می‌شود.
عکس‌هایش بس زیبایند. شعرهایی که در بین حرف‌ها گنجانده. شیوه‌ی خود کتاب و بخش‌هایش. حتی آن صداقت نویسنده و درمیان گذاشتن افکار بی‌شیله پیله‌اش با ما، همگی چنان احساس صمیمیتی ایجاد می‌کنند (مخصوصاً آن عکس آخر کتاب از اتاق خواب نویسنده!) که بنظر من بی‌همانند است.
اما به شما می‌گویم که این کتاب فقط راجع به سفر و مسافرت نیست. البته که در این مورد هم بسیار مفید است. اما بنظرم بیشتر درمورد زندگی کردن است. از راه رفتن در کوچه‌ای که هرروز از آن می‌گذرید می‌گوید، تا صحرای سینا؛ که شاید گذرتان به آنجا نیفتد.

تکه‌هایی هم از کتاب هست، که بنظرم خوب است اینجا هم بنویسم:
          
            به نام او

بسیار سفر باید...

آلن دوباتن را به تازگی کشف کرده‌ام، نویسنده-فیلسوفی که نه فیلسوف بودنش مزاحم نویسندگیش می‌شود و نه مهارت نویسندگیش سبب می‌شود از بازگو کردن مباحث فلسفیش صرف نظر کند
فلسفه‌ی دوباتن یک فلسفه همگانی و کاربردی‌ست و در جزء جزء زندگی آدم‌های معمولی جامعه کاربرد دارد و به نظر من این خود امتیاز بزرگیست.
اولین کتابی که آلن دوباتن خواندم کتاب تسلی بخشیهای فلسفه بود که کتاب بسیار خوبی بود دوباتن در آن کتاب با مطرح کردن شش مشکل بزرگ که باعث ایجاد اختلال روحی و روانی در هر فرد می‌شود سعی دارد  با فلسفه و به کمک شش فیلسوف بزرگ تاریخ شش راهکار تسلی ‌بخش ارائه دهد که از قضا این راه‌کارها بسیار کاربردی و قابل اجرا است 
اما دومین کتاب که بسیار برایم دلچسب بود کتاب هنر سیر و سفر بود که کتابی بسیار خواندنی و لذتبخش است. دوباتن در این کتاب با محوریت قرار دادن چهار عنصر مرتبط با سفر: (عزیمت، انگیزه‌ها، منظره و هنر) به روایت هشت سفرنامه خود به اقصا نقاط جهان می‌پردازد و به فراخور موضوع آثار یک نویسنده یا هنرمند را مورد بررسی قرار می‌دهد. مثلا در بخشِ هنر و در بابِ هنر دیده گشا دوباتن در مورد سفر خود به پرووانس می‌نویسد و از زاویه دید ونسان ونگوگ به موضوع می‌نگرد.

قسمتهایی از کتاب:

《زندگی بیمارستانی است که در آن هر بیمار آرزوی جایگزین کردن تختش را دارد. این یکی می‌خواهد جلوی رادیاتور رنج بکشد و آن دیگری تصور می‌کند اگر کنار پنجره باشد سریع‌تر بهبود می‌یابد.》

《از میان تمام وسایل نقلیه مسافرتی، قطار احتمالا بهترین مددکار اندیشیدن است: مناظر بیرون به هیچ‌وجه یکنواختی بالقوه مناظر بیرون کشتی یا هواپیما را ندارد، سرعتش به حدی است که مجال درگیر شدن به آدم نمی‌دهد در عین حال چنان کند است که چیزها را تشخیص می‌دهی.》

《در زندگی انسان لحظات اندکی به اندازه دقایقی که هواپیمایی به آسمان اوج می‌گیرد، رهایی بخش است》

《آنچه ما در خارج غریب منظره می‌یابیم احتمالا همان چیزی است که د  کشور خودمان تشنه‌اش هستیم.》

《و تا زمانی که در جستجوی زیبایی سفر می‌کنیم آثار هنری می‌توانند به اشکال گوناگون در یافتن مقصدمان موثر باشند.》

《آنچه ون‌گوگ را از دیگر نقاشان پرووانسی شاخص می‌کرد انتخابش از چیزهایی بود که احساس می‌کرد اهمیت دارند.》

《در برخورد با زیبایی از حاکم‌ترین تمایلات ناگهانی، میل دستیابی به آن است: که آن را مالک شویم... لیکن زیبایی فرار است، اغلب در مکان‌هایی یافت می‌شود که ممکن است هرگز به آن برنگردیم... دوربین عکاسی یک راه حل است عکاسی می‌تواند میل به مالکیت ناشی از زیبایی مکانی را ارضا کند؛ هیجان از دست دادن  صحنه‌ای باارزش با هر کلیک عدسی می‌تواند کاهش یابد.》

《در جهان همیشه بیش از آنچه انسان‌ها قادر به دیدن هستند دیدنی وجود دارد.》