خاطرات یک سرتق

خاطرات یک سرتق

خاطرات یک سرتق

آرش صادق بیگی و 2 نفر دیگر
3.0
1 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

0

ناشر
هوپا
شابک
9786008025146
تعداد صفحات
148
تاریخ انتشار
1395/4/15

توضیحات

        
ملافه را کشیدم رویم و به حرف های استاد گوش دادم، از دور من را نشان می داد و می گفت: «امروز می خواهیم این کاداو رو تشریح کنیم، تشریح اندام. بریم دل و روده اش رو بشکافیم.» از زیر ملافه دیدم جماعتی چاقو به دست می آیند سمت من. یک  دفعه جاکن شدم روی تخت. ملافه به سر پا شدم، از زیر ملافه دیدم دانشجوهای دختر و پسر جیغ کشیدند و ازترس نوبتی پس افتادند. تازه فهمیدم خواب نمی دیدم. من در سالن تشریح بودم.