چشم گرگ

چشم گرگ

چشم گرگ

دانیل پناک و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

کتاب حاضر، داستانی است که در آن گرگی آلاسکایی یک چشمی در قفسی در باغ وحش، هر روز پسر بچه ای را می بیند که ایستاده و به او زل می زند. گرگ از نگاه خیره پسرک کلافه شده و منتظر است که بالاخره پسرک خسته شود و برود، اما پسربچه که اسمش آفریقا است، همچنان هر روز در جای خود می ایستد و به گرگ نگاه می کند. گرگ آلاسکایی در ماجرایی یک چشم خود را از دست داده و فقط می تواند با یک چشم سالمش به پسرک نگاه کند . در لحظه ای از این خیره شدن، پسرک نیز یک چشم خود را می بندد تا مانند گرگ فقط یک چشم داشته باشد و در این حال به دنیای ذهنی گرگ وارد می شود و حوادثی را که از سر گذرانده می بیند. پسربچه، گرگ را می بیند که در گله اش در دل طبیعت وحشی زندگی می کند.