بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

تقویم تصادفی

تقویم تصادفی

تقویم تصادفی

2.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

1

ناامیدی هایش همیشه به این فکر ختم میشود که میمیرد و در مردن دلش برای هیچ کس تنگ نخواهد شد.نمی ترسد از این که دیگران بعد از مرگ فراموشش کنند.از فراموشی خودش میترسد.از خودش میپرسد اگر روزی دیگر نتواند سعید را دوست داشته باشد و از پدرش کینه ای نداشته باشد و از شیما متنفر نباشد و برای آغوش مژگان و دلشوره ها و مهربانی های ترلان تنگ نشود،چه خواهد شد؟و احساس میکند ترسی که ترلان از آن حرف میزند،مرگ نیست؛نه خودش نه بعدش.برای او ترس از جنس فراموشی است...

یادداشت‌های مرتبط به تقویم تصادفی