بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یک پسر و دو مادر: 20 داستان کوتاه جنگ

یک پسر و دو مادر: 20 داستان کوتاه جنگ

یک پسر و دو مادر: 20 داستان کوتاه جنگ

مصطفی خدامی و 1 نفر دیگر
3.0
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

0

زمین گیر شده ایم. خمپاره ها زوزه کشان امانمان را بریده اند. تانک ها جلو می آیند. تعدادشان از شمردن گذشته است. آر.پی.یجی زن ها یکی پس از دیگری به زمین می افتند دشمن کاملاً ما را محاصره کرده است. از بی سیمچی فقط تکه های گوشت بر زمین مانده. دیگرگرایی وجود ندارد. به هر قیمتی شده باید خط را حفظ کنیم. بچه ها یک شبانه روز است که نخوابیدند. آن قدر سروصورتشان خاکی شده که بزور همدیگر را می شناسیم. مجروح ها بر زمین جا مانده اند و فرصت انتقال آنها را به عقب نداریم. سربازان دشمن پشت تانک هایشان پناه گرفته اند و رو به جلو در حال پیشروی هستند و یکسره شلیک می کنند. گلوله هایشان تمامی ندارد. دود و آتش به حدی است که چشم، چشم را نمی بیند...

یادداشت‌های مرتبط به یک پسر و دو مادر: 20 داستان کوتاه جنگ