پرواز به نیروانا و چند داستان دیگر
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
در نقطه ای دور از من و بالای سرم، خطی طولانی از هواپیماهایی را دیدم که در ستون تیره واحدی پیش می رفتند؛ همه با سرعت یکسان، همه در یک مسیر، همه نزدیک به هم در پی هم می رفتند و آن ستون، از این سر تا آن سر آسمان، تا جایی که چشم کار می کرد، امتداد داشت. آن راه محتوم آنها برای پیشروی بود. گویی تندبادی آنها را یکجا به پیش می راند. با دیدن این منظره بود که دریافتم شاهد چه چیزی هستم. من ابدیت را می دیدم.