قول، قول است
وقتی "ادواردا"ی 16 ساله در سوم ژانویۀ 1970 به اغماء فرو رفت، آخرین گفت و شنودش با مادرش چنین بود: "مامی، قول بده هرگز مرا ترک نکنی". و مادرش پاسخ داد: "عزیزم مطمئن باش تو را ترک نمی کنم، قول می دهم، و قول، قول است". اکنون حدود 38 سال است که ادواردا به اغما فرو رفته و مادرش با عشق و فداکاری از دختر بیمارش مراقبت می کند و در طول شبانه روز هر دو ساعت به او غذا می دهد. او با روحیۀ تسلیم و آرامش و در نهایت قدرت و ایمان با مشکلات و پیچیدگی های زندگی روبه رو شده و با حیرت انگیزترین شکل ممکن بر آن ها غلبه کرده است. او و دخترش تصویر واقعی هشیاری برتر و نزدیکی به خدا را به نمایش می گذارند. خانه شان عبادتگاهی دلپذیر و چشمۀ جوشان عشق و معرفت بی قید و شرط است. نگارندۀ کتاب حاضر داستان زندگی ادواردا و چگونگی عشق مادرش به او را بیان می کند.