شبهای پرسپولیس: گوشه ای از تاریخ جذاب و هیجان انگیز زندگی داریوش

شبهای پرسپولیس: گوشه ای از تاریخ جذاب و هیجان انگیز زندگی داریوش

شبهای پرسپولیس: گوشه ای از تاریخ جذاب و هیجان انگیز زندگی داریوش

علی جلالی و 1 نفر دیگر
4.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

1

کتاب شبهای پرسپولیس: گوشه ای از تاریخ جذاب و هیجان انگیز زندگی داریوش، نویسنده علی جلالی.

پست‌های مرتبط به شبهای پرسپولیس: گوشه ای از تاریخ جذاب و هیجان انگیز زندگی داریوش

یادداشت‌های مرتبط به شبهای پرسپولیس: گوشه ای از تاریخ جذاب و هیجان انگیز زندگی داریوش

            ای آنکه پس از این شاه خواهی شد ، با تمام قوا از دروغ بپرهیز. اگر فکر میکنی چه کنم تا کشور من سالم بماند ، دروغگو را نابود کن.

داریوش بزرگ،  شاهنشاه هخامنشی- کتیبه چهارم بیستون

رمان شبهای پرسپولیس هم تمام شد. یکی از داستان های عجیب و جالب که در تاریخ ایران ماندگاره و در کتیبه ها هم نوشته شده. یعنی افسانه نیست و در واقعیت اتفاق افتاده. 
جریان از این قراره که کوروش کبیر دو پسر داره به اسم بردیا و کمبوجیه. 
کمبوجیه چون پسر ارشد بوده بعد از پدر شاه میشه ولی از ترس اینکه مبادا وقتی نیست بردیا برادرش شورش کنه و تاج و تخت رو غصب کنه ، به شخصی به نام پرک ساس پس دستور میده که بردیا رو بکشه. اون هم اینکار رو میکنه و این داستان رو از بقیه پنهون میکنن.
اما در شوش یک مغ به اسم گئومات وجود داره که شباهت خیلی زیادی به بردیا داره و از غیبت کمبوجیه که در جنگ با مصره استفاده میکنه و خودشو به عنوان بردیا پسر کوروش شاه اعلام میکنه. کمبوجیه که این رو میفهمه در برابر همه به قتل بردیا اعتراف میکنه اما کسی حرفش رو باور نمیکنه و خب عمر خود کمبوجیه هم به دنیا نیست و میمیره...
حالا می‌مونن سران پارس و داریوش که آیا کمبوجیه راست گفته و بردیای دروغین پادشاهه یا خیر... داستان رمان تاریخی شبهای پرسپولیس از این نقطه آغاز میشه...
رمان سهل خوان و کم قطره و نثر خوبی داره و راحت شما رو به دنبال خودش میکشونه و میتونید در ۲ الی ۳ نشست بخونید و لذت ببرید.
اما یک ایراد جزئی داره که عجیبه از دید ویراستار و خود نشر و خود نویسنده پنهون مونده. اونم اینه که با توجه به این نکته که این داستان به صورت پاورقی در مجلات چاپ می‌شده احتمالا سهوا از دست نویسنده در رفته،  چون در اواخر داستان دو کاراکتر که در ابتدای داستان با نام های سیامک و میلاد وجود داشتند یه دفعه بدون هیچ دلیلی اواخر داستان اسمشون به اردشیر و فرامرز تغییر پیدا میکنه... این هم از اون نکات عجیب و غریب در حوزه نشر کشور ماست...