به نظر می رسد که هدف مدیران و سعی و همت آنان در راستای عرضۀ  کالاها و خدمات برتر است و آنان برای تحقق این امر علاقمند هستند که از منابع، به صورت کارآمد، استفاده نمایند و استعدادها را در راستای رشد و پرورش بازدهی بیش تر هدایت کنند. این امر، مستلزم داشتن دانش بیش تر یا به عبارتی مدیر دانش بودن است. مدیر دانش بودن اقتضا می کند که مدیران به طور مستمر، خود را در راستای تحولات و پیشرفت های روز دنیا قرار دهند و از تجربیات سایر مدیران فرابگیرند؛ الگوسازی کنند و سازمان خود را متحول نمایند. برای مثال: "سام والتون"، فروشگاه های زنجیره ای بسیار بزرگ "وال مارت" را به مطالعه روی کار رقبا و انجام بهتر آن چه آنان انجام داده بودند، به وجود آورد. بعدها آن رفتار، کلیدی برای ایجاد فرهنگ یادگیری گردید. در سال 1990 جک ولش با ایجاد یکی از بزرگ ترین سازمان های یادگیری جهان، شامل هزاران تجارت جهانی مختلف، مفهوم یادگیری را به مرحلۀ  جدید و ناشناخته رهنمون ساخت. کتاب حاضر حاوی تجارب هفت مدیر عامل برتر جهان است. در کتاب نشان داده می شود که این مدیران، افراد سازنده ای بودند و میراثی، مشتمل بر برخی از خلاق ترین ایده ها و مفاهیم تجاری آخرین دهۀ  قرن بیستم را از خود به یادگار گذاشته اند. این افراد عبارت اند از: مایکل دل، جک ولش، لویی گشنر، اندرو گرو، بیل گیتس، هرب کلر، و سام والتون.