مرد کابل

مرد کابل

مرد کابل

سدریک بانل و 1 نفر دیگر
3.1
4 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

2

«سدریک بانل » متولد بیست و ششم دسامبر 1966 در کازابلانکاست.او در مدت وزارت فرانسه مسئولیت مبارزه با پولشویی را بر عهده داشته است.خودش میگوید رمان های پلیسی همیشه یکی از بزرگترین علاقه مندی هایش بوده است.بانل برای اولین بار در «مرد کابل»به روایت قصه ای می پردازد که در افغانستان می گذرد.او می کوشد در کنار قصه اصلی نشان دهد جامعه ی امروز افغانستان از چه مشکلاتی رنج می برد.بانل با خلق شخصیت «اسامه قندار»سربازرس دایره ی جنایی پلیس کابل،افغانستانی فراتر از کلیشه های مرسوم به تصویرکشیده و کوشیده واقعیتی نشان دهد که پیچیده تر از تصویر شناخته شده ی افغانستان است.

یادداشت‌های مرتبط به مرد کابل

            کتاب « مرد کابل » یک مجموعه سه گانه هست. 

با خواندن مقدمه کتاب میشه به این پی برد که با رمان خواندنی رو به رو هستیم.
 بانل با این که افغانستانی نیست؛ قراره ما رو با  فرهنگ و جغرافیا و سنت افغانستان آشنا کنه.

نویسنده معتقده  این اثر  با  گزارش و اطلاعاتی که هر خبرنگار/ گزارشگری و رسانه ای  در مورد این سرزمین و فرهنگ ش در اختیار خواننده ها/ بیننده هاش قرار داده تفاوت زیادی داره؛ چون اون ها افغانستان رو از نزدیک به چشم ندیدند و فقط در مورد این سرزمین وقتی تو اردوگاه نظامی بودند، اظهار نظر کردند. 
در حالی که او یک دولتمردی بوده که با قوانین بین المللی و فساد حکومت و سیاست ها آشناست و خودش افغانستان رو از نزدیک لمس کرده.

کتاب  در ژانر اجتماعی_ سیاسی_ امنیتی و معمایی هم زمان در افغانستان و سوئیس روایت میشه و  هم اشاره هایی به کشورهای دیگه ای در اروپا و آسیا  داره که سیاست هاشون با افغانستان پیوند خورده.

 در رمان از زبان شخصیت های داستان از  زن و مرد در مورد  حمله شوروی به افغانستان ،قدرت گیری طالبان، تشکیل حکومت این افراد تا کناره گیری طالبان و جایگزینی حکومت جمهوری افغانستان و دیدگاه آنها  در مورد دین، زن،  شوهر ،فرزند و به طور کلی خانواده، حکومت و سیاست، فرهنگ و سنت، قوم و قبایل افغانستانی صحبت میشه و همه ی این موضوعات کتاب رو خواندنی کرده. 

با این حال توضیحات کتاب از انواع سلاح ها و ابزارهای نظامی تا جغرافیای افغانستان با جزئیات زیاد برای من خیلی از اوقات  خسته کننده بود. شاید هم بخاطر ژانر کتاب گفتن همچین  چیزهایی واجب بوده.

یک آینده نگری جالبی هم  در کتاب وجود داره .
 نویسنده خودش دولتمرد بوده؛ پس دست به پیش بینی زده که طالبان دوباره تو این کشور قدرت رو از حکومت جمهوری پس می گیرند که همین اتفاق هم افتاد.