زندگی ظاهری روبی
مادرِ «روبی» در زندان است و موضوع اصلی داستان، احساسات روبی و کمبودهای اوست. روبی هربار که به ملاقات مادرش میرود، از او میخواهد به خانه بیاید و هربار مادر میگوید: «اینبار نه، ولی به زودی میآیم.» روبی هر هفته به این امید به ملاقات مادرش میرود که او را با خود به خانه ببرد؛ اما هربار مادر همان پاسخ را میدهد. بعد از شش سال، دیگر هیچکدام درباره این موضوع صحبت نمیکنند و دیگر هیچوقت کلمه به زودی را به کار نمیبرنند. از آن روز به بعد... .
یادداشتهای مرتبط به زندگی ظاهری روبی