بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

چارلی در باغ وحش

چارلی در باغ  وحش

چارلی در باغ وحش

مارکوس فیستر و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

«چارلی»، اردک کوچولو، همیشه سوال هایی داشت که مادرش نمی توانست به آنها پاسخ دهد، پس یک روز تصمیم گرفت خودش به دنبال جواب سوال هایش بگردد. او در بین راه با چند حیوان آشنا شد و در مزرعه آقای گاو او را راهنمایی کرد که برای شناختن بیش تر حیوانات می تواند به باغ وحش برود. پس چارلی به باغ وحش رفت و نخست اسب آبی را دید که چگونه دهانش را باز و بسته و در آب شنا می کند، سپس اورانگوتان را دید که از شاخه ها بالا و پایین می پرد. او در قسمت خزندگان در یک محفظة شیشه ای آفتاب پرست را دید که شبیه به یک اژدهای کوچک بود. پس از آن به قسمت فک ها رفت و توپ بازی آنها را تماشا کرد. چارلی دیگر خسته شده بود، اما هنوز یک قفس مانده بود و آن، قفس بچه پلنگ ها بودکه مانند کلاف پشمالوی خالدار، روی درخت، مادرشان را دنبال می کردند. وقتی چارلی به خانه بازگشت همة آنچه را دیده بود برای خواهر و برادرهایش بازگو کرد. کودکان در این کتاب با حیوانات مختلف و محل زندگی و دیگر خصوصیات آنها آشنا می شوند.