"خوزه پیتر هلن کوویچ"، هنرمند بزرگ و نوازنده ی ماهر پیانو، درست پس از آخرین کنسرت موفق خویش و یک مصاحبه ی بزرگ مطبوعاتی، توسط افراد پلیس دستیگر و راهی زندان می شود. در بازجویی ها از او خواسته می شود تا محلی را که دوستانش در آن ساکن هستند فاش سازد. "خوزه پیتر" چیزی نمی داند، اما اگر می دانست هم فرقی نمی کرد. او حاضر نیست به دوستانش خیانت کند و به هیچ وجه نمی داند آن ها را برای چه کاری می خواهند. سرانجام خوزه تهدید می شود در صورتی که همکاری نکند ویولن اش را خواهند شکست و دستی را که با آن ویولن می نواخته قطع خواهند کرد. این تهدید جدی است و خوزه بر سر دو راهی باقی می ماند؛ ویولن و دستش یا دوستانش. او به هیچ نتیجه و تصمیم قطعی دست نمی یابد و آرزو می کند کاش تمام این اتفاق ها در گذشته افتاده بود. کاش می شد تمام آن ها را با ضمیر گذشته بازگو کرد و داستان از قید نتیجه آزاد شود و یا ای کاش می شد داستان بدون فعل و با حذف آن ها از میان نوشته شود تا بتوان به بی واسطه گی رسید. کتاب حاضر مشتمل بر یازده داستان کوتاه است که از آن میان می توان ماه و مه، پل، تمام زندگی، آه و آینه، و این بازی فقط یک بار اتفاق می افتد را نام برد.