سوتک
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
«روناک» و «غزاله» دو خواهری هستند که در مزرعه ای در کنار پدر و مادر زندگی می کنند. روزی آنها با خانواده ای مهاجر آشنا می شوند که از دهکدة «تم باو» ـ روستایی در جنوب شرقی مسکو آمده اند. «مؤسس»، پسر ده سالة آنها بعد از مرگ مادرش و رفتن پدر به وطن، نزد آنها می ماند و با غزاله هم بازی می شود. روناک هشت ساله که سه سال از غزاله بزرگ تر است، از همان ابتدا عاشق مؤسس می شود و این عشق تا جوانی ادامه می یابد. مؤسس نیز عاشق روناک است، امّا غرور و بی اعتنایی ظاهری روناک او را از ابراز عشقش منصرف می کند؛ تا اینکه مؤسس برای پیدا کردن پدر به دهکده تم باو می رود و بازگشت او مدت ها طول می کشد. در این مدت پدر روناک آنها را به خاطر زن جدیدش ترک می کند و غزاله به دلایلی خودکشی می کند. مادر فوت می کند و اتفاقات دیگری رخ می دهد. روناک تنها در دهکده منتظر موسس است، غافل از اینکه او زندانی بوده است. موسس بعد از آزادی به دهکده نزد روناک برمی گردد و آنها بعد از هفده سال به وصال هم می رسند.