زورو

زورو

زورو

ایزابل آلنده و 2 نفر دیگر
1.8
2 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

0

«دیه گو دلاوگا» که بعدها به زوروی افسانه ای تبدیل شد، در «آلتا کالیفرنیا»، به دنیا آمد. دوران هیات نمایندگی «سان گابریل» بود و پدر «مندوزا» نمایندگی آن را به عهده داشت. کاپیتان «دلاوگا» پدر دیه گو سعی داشت از او مرد کاملی بسازد و مادربزرگش، که سرخپوست بود، ریشه های بومی او را تقویت می کرد. دیه گو به 15 سالگی رسید؛ بدون این که هیچ گناه یا ثواب مهمی انجام داده باشد. جز عشق بی تناسبی که به عدالت یافته بود. غرور، از خصوصیت های دیگر شخصیتش بود؛ به خصوص وقتی که درمی یافت تعداد دشمنان و ستایش کنندگانش، مخصوصا بین زنان، رو به افزایش است. در نوجوانی که به «بارسلونا» رسید هنوز پسری بود با گوش های جلو آمده که فکر زدن ماسک به سرش زد. از گذاشتن ماسک دو هدف داشت، هم پنهان کردن هویتش و هم پوشاندن زائده های گوش هایش. او برای گسترش عدالت به بارسلونا رفت و ماجراجویی های زیادی را با روبه رو شدن با «مونکادا» و افرادش تجربه کرد.